برای محصولات بیشتر کلیک کنید.
هیچ محصولی پیدا نشد.
بخش های دیگر مجله

جعبه HTML

آخرین کامنت‌ها

MBTI تایپ کاراکترهای سریال «چیزهای عجیب»

11869 بازدید 55 لایک

زمان مطالعه: 13 دقیقه


شمام با دلتنگی برای رسیدن فصل پنجم سریال «چیزهای عجیب» یا «استرینجر تینگز» (Stranger Things) روز شماری می‌کنین؟ در حالی که منتظریم، بیایین نگاهی به تیپ‌های شخصیتی Myers-Briggs یا MBTI کاراکترهای این سریال بیندازیم.


  • جویس بایرز

«جویس بایرزِ» (Joyce Byers) فداکار و خلاق، یه ENFP واقعیه که هر کاری برای خانواده‌اش انجام میده. زمانی که «ویل» (Will) تو دنیای «آپساید داون» یا «وارونه» (The Upside Down) گرفتار شده بود، «جویس» برای برگردوندنش از هیچ تلاشی دریغ نکرد. این کاراکتر به توانایی‌اش برای ایجاد ارتباط‌های تصادفی بین دنیای بیرون و وارونه همیشه اعتماد داشت و هیچ اهمیتی نمیداد که اگر بقیه حرفاش رو باور نمیکردن و به چشم یه دیوانه نگاهش میکردن. چه تمام خونه رو با چراغ‌های کریسمس روشن کنه، یا نقاشی‌های ویل رو به همه‌جا بچسبونه مطمئن میشه که به خواسته‌هاش برسه.

  • داستین هندرسون

«داستین هندرسون» (Dustin Henderson) مثل بقیه‌ی ENTPها کنجکاو و تخیلیه و همیشه در حال ارائه‌ی ایده‌های جدیده. چه در حال ساخت یه فرستنده برای برقراری ارتباط باشه یا در حال نقشه چیدن. این کاراکتر همیشه آماده است تا خارج از چارچوب فکر کنه. مثل بقیه‌ی افرادِ این تایپ، داستین به علم خیلی تمایل داره و دوست داره با ابزارها سر و کار داشته باشه و تو خواندن حالاتِ عاطفی دوستانش مهارت داره؛ این اتفاق در ENTPهای برونگرا خیلی رایجه و به اونها اجازه میده تا احساسات افراد رو حدس بزنن و تعارضات رو به طرز ماهرانه‌ایی تشدید یا پراکنده کنن.

10 نکته که ممکنه درباره‌ی «چیزهای عجیب» ندونید!

  • ویل بایرز

«ویل بایرزِ»، (Will Byers) حساس و هنرمند، روحی داره که در جستجوی آرامشه و مثل خیلی از INFPها، تا جایی که بتونه ترجیح میده تو دنیای تخیل زندگی کنه. از طریق بازی «سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان» (D&D) میتونه بازیگوش، کنجکاو و کودکانه باشه چیزی که تو دنیای واقعی براش دشوار هست. ویل که از درگیری با دموگورگون‌ها و دنیای وارونه عذاب می‌کشه، در آرزویِ مکانیه که بتونه احساس امنیت کنه؛ با این حال ابراز احساساتی که باهاشون دست و پنجه نرم میکنه، براش سخته و اغلب ترس‌ها و اضطراب‌هاش رو درون خودش میریزه.

  • رابین باکلی

طعنه آمیز و مبتکر، «رابین باکلی» (Robin Buckley) رمز شکنیه که نقشه‌ی روس‌ها رو در فصل سوم رمزگشایی می کنه. مثل تمام افراد تایپ INTP، این شخصیت تو تشخیص الگو و استنتاجِ منطقی مهارت داره؛ «رابین» همچنین تندخو هست و اغلب با کامبک‌های هوشمندانه جواب بقیه رو میده و اغلب پاسخ‌هاش مستقیم و طعنه‌آمیزه. مثل سایر INTPها، بیشتر به زندگیِ مطابق با اصول و استانداردهای درونی خودش اهمیت میده.

  • مایک ویلر

«مایکل ویلر» (Mike Wheeler) یا «مایکی»، وفادار و محافظ، رهبر گروه محسوب میشه. مثل بسیاری از ENFJها، مایک به سرعت نیازهای دیگران رو درک می کنه و اغلب نقش مربی یا همدل رو بر عهده می‌گیره، او حتی تا جایی پیش میره که برای محافظت از «داستین» در برابر قلدرهای مدرسه از یه صخره میپره! «مایک» با تمرکز به با هم بودن، قصد داره گروه رو کنار هم نگه داره. مثل بقیه‌ی افراد از تیپ‌های شخصیتی NJ، «مایک» میتونهه اتفاقات پشت صحنه رو حس کنه و به شهود خودش اعتماد داره.

طراحی اولیه‌ی «وکنا» ویلِنِ «چیزهای عجیب»

  • اریکا سینکلر

«اریکا سینکلر» (Erica Sinclair) شوخ طبع و طعنه آمیز، بخش اعظم کمیک سریال «چیزهای عجیب» رو به دوش میکشه. مثل بسیاری از ENTJها، اریکا تیزهوشه و هیچ مشکلی با شوآف باهاش نداره و از ریسک کردن نمی ترسه. اریکا اگه خودش رو بخاطر دیگران در خطر بیاندازه، انتظار جبران داره؛ به هر حال به قول این شخصیت، آمریکا کشوریه که "روی سرمایه‌داری کار می کنه".

  • استیو هرینگتون

«استیو هرینگتونِ» (Steve Harrington) جذاب و خوش برخورد، در ابتدا تنها پسر جذابِ «هاوکینز» (Hawkins) بود. مثل بسیاری از ESFPها، استیو حسِ نچرالِ سرگرمی رو از خودش بروز میده و از قرار گرفتن در مرکز توجه‌ها و تعقیب هیجان لذت می برد. در ابتدای سریال، استیو یه پسر محبوبِ تیپیکال و کمی قلدر به نظر میرسه؛ اما با پیشرفت سریال، یکی از بهترین نمونه‌های رسد شخصیتی رو شاهد بودیم و این کاراکتر به شخصیتی بسیار مهربان و محافظ تبدیل شد به خصوص وقتی صحبت از افرادی بود که دوستشون داشت.

  • بیلی هارگرو

بیلیِ سرکش، پسر بدِ جدیدِ هاوکینز مثل خیلی از ESTPها، همیشه به دنبال ماجراجوییِ بزرگ بعدیه. متأسفانه این کاراکتر به عنوان یه ESTP ناسالم، به دنبال هیجان‌های کم عمق و سلطه‌جویی میره. بیلی بخاطر درد درونی‌ش به دلیل رفتن مادرش، به خودش اجازه نمیده که به کسی نزدیک بشه؛ تلاش‌هاش برای محافظت از خواهر ناتنی‌اش «مکسین» به جای مراقبت و محافظت، بیشتر سلطه‌جویانه و حتی توهین‌آمیز تلقی میشه.

  • جاناتان بایرز و الون 

عمیقا احساسی و مرموز، «الون» (Eleven) بسیاری از ویژگی‌های جذابِ تیپ شخصیتی ISFP رو به تصویر میکشه. این کاراکتر چیزهای زیادی رو در درون خودش نگه می‌داره و اغلب احساسات واقعیش رو تا زمانی که به نقطه‌ی شکست برسه، پنهان نگه میداره. «الون» به عنوان یه درونگرا، موقعیت‌ها رو بر اساس حس درونیش ارزیابی می کنه و درست یا غلط رو خودش تعریف میکنه؛ حتی اگه توسط افراد روان پریش بزرگ شده باشد، با تشخیص خودش رفتار اونها رو تقلید نمی کند. در عوض، او یک احساس قوی از اخلاق و شفقت نشان می دهد، که در نهایت او را به فداکاری فداکارانه برای افرادی که دوستشان دارد سوق می دهد.

«جاناتان بایرزِ» (Jonathan Byers) حساس و هنرمند، عمیقاً با احساسات و عواطف خودش در تماسه. این کاراکتر عکاسی با استعداده که عموما دنیا رو با لنز منحصربه‌فرد خودش می‌بینه. «جاناتان» ارتباط قوی‌ایی با طبیعت و موسیقی داره که اغلب وقتی همه چیز در زندگی‌اش بیش از حد طاقت‌فرسا میشه، به اون‌ها پناه میبره. مثل خیلی از ISFPها، برای جاناتان مهمه که معتبر باشه، حتی اگه برخلاف انتظارات جامعه نباشه.

  • مکسین میفیلد و جیم هارپر

«مکسین میفیلد» (Max Mayfield) مثل خیلی از ISTPها، یه شورشی طبیعیه که از قوانین خودش پیروی میکنه. این دختر مستقل و پر انرژی از اسکیت‌برد، بازی تو «آرکید» و فعالیت‌های دیگه که تو دهه‌ی 80 برای دخترها نامناسب تلقی میشه، لذت میبرد. مکسین همچنین بسیار مستقله و میتونه از خودش مراقبت کنه و حتی در برابر بیلی و رفتارهای سلطه‌جویانه‌اش می‌ا‌یسته. منطقی، ماجراجو، پرانرژی و مرموز، مکسین یه گزینه‌ی مناسب برای گروه «نامناسب‌ها»ست.

رئیس پلیس هاوکینز، «جیم هاپر» (Jim Hopper) یکی دیگه از تیپ های شخصیتی ISTP هست. به عنوان رئیس پلیس، «هاپر» یه رهبر طبیعیه و شخصیتی قدرتمند داره. این شخصیت همچنین یه متفکرِ مستقله که از زیر پا گذاشتن قوانین نمی‌ترسه؛ اما به عنوان یه انیاگرام هشت سریع عصبانی میشه و در نهایت چیزهایی رو به زبون میاره که ممکنه از گفتنشون پشیمون بشه.

  • نانسی ویلر و لوکاس سینکلر

«نانسی ویلر»، (Nancy Wheeler) عمل‌گرا و ساده‌ست و به جای اعتماد به شهود خودش، مثل برادرش مایک، داده‌ها رو جمع آوری می‌کنه. مثل خیلی از ESTJها، او برای رسیدن به اهدافش، ناامیدی و بدرفتاری زیادی رو تحمل میکنه و متأسفانه در این راه با تبعیض جنسی زیادی مواجه میشه و مجبور میشه که دو برابر همتایان مرد خودش، سخت کار کنه.

هدف «لوکاس سینکلرِ» (Lucas Sinclair) منطقی، صدایِ عقل در میان گروه دوستانش هست؛ متقاعد کردن او در مورد هیولاهای «دنیای وارونه» یا حتی قدرت‌های «الون» طول میکشه. لوکاس باید چیزها رو خودش ببینه و فقط به شواهدی اعتماد میکنه که توسط خودش جمع‌آوری شده؛ در حالی‌ که او میتونه رئیس و شکاک باشه، در نهایت می‌خواهد که از گروه دوستانش حمایت و محافظت کنه.


از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:

ارسال کامنت

فهرست

تنظیمات

ایجاد یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه‌مندی‌ها.

ورود به سیستم