۵ - «دکستر» (Dexter) یه ایدهی درخشان داشت، ولی پایانش فاجعه بود.
تعداد فصلها: ۸
قسمت پایلوت: «دکستر» (Dexter) - امتیاز IMDb: ۸.۶
قسمت آخر: «هیولاها رو به خاطر بسپار» (Remember the Monsters?) - امتیاز IMDb: ۴.۸
وقتی «دکستر» برای اولین بار پخش شد، یه ایدهی متفاوت و جذاب رو برای سریالهای جنایی به نمایش گذاشت. داستان دربارهی یه قاتل زنجیرهای به نام «دکستر مورگان» (Dexter Morgan) بود که خودش یه کد اخلاقی خاص داشت: فقط قاتلهای دیگه رو میکشت. نکتهی جالب این بود که اون به عنوان یه متخصص تجزیه و تحلیل خون توی پلیس میامی کار میکرد، در حالی که زندگی دوگانهای رو مخفی نگه میداشت. قسمت اول سریال بهطرز فوقالعادهای شخصیت «دکستر»، افکار درونی و زندگیاش رو معرفی کرد و باعث شد مخاطب عمیقاً درگیر این کاراکتر بشه.
نیمهی اول سریال فوقالعاده بود و داستانهای جذابی رو روایت میکرد، اما از یه جایی به بعد، سریال دچار افت شدیدی شد. فصل آخر به شدت ضعیف بود و یه پایان فاجعهآمیز داشت که هنوز هم یکی از منفورترین پایانهای تلویزیونی محسوب میشه. توی این پایان، دکستر خواهرش «دبرا» (Debra) رو از دستگاه حمایت حیاتی جدا کرد، پسرش رو به یه خانوادهی دیگه سپرد، مرگ خودش رو صحنهسازی کرد و در نهایت رفت توی یه جنگل و تبدیل به یه هیزمشکن شد! مهمتر از همه، هیچ توضیح درستی دربارهی این تصمیمهای عجیب داده نشد، و انگار سریال خودش هم نمیدونست قراره چطور تموم بشه.

۴ - «خانهی پوشالی» (House of Cards) به خاطر اتفاقات واقعی نابود شد.
تعداد فصلها: ۶
قسمت پایلوت: «فصل ۱، قسمت ۱» (Chapter 1) - امتیاز IMDb: ۸.۵
قسمت آخر: «فصل ۶، قسمت ۸» (Chapter 73) - امتیاز IMDb: ۲.۶
«خانهی پوشالی» یکی از اولین سریالهای اورجینال نتفلیکس بود که باعث شد این پلتفرم توی دنیای استریمینگ جدی گرفته بشه. سریال دربارهی «فرانک آندروود» (Frank Underwood) و همسرش «کلر» (Claire) بود که برای رسیدن به بالاترین جایگاه توی دولت آمریکا از هیچ ترفندی دریغ نمیکردن. توی قسمت اول سریال، بینندهها خیلی سریع متوجه شدن که فرانک چقدر بیرحم و خطرناکه، اون نه تنها قانونشکنی میکرد، بلکه با شکستن دیوار چهارم، مستقیماً با مخاطب صحبت میکرد و نقشههاش رو توضیح میداد.
برای پنج فصل، «خانهی پوشالی» با روایت سیاسی پرکشش و بازیهای درخشان «کوین اسپیسی» (Kevin Spacey) و «رابین رایت» (Robin Wright) مخاطبها رو مجذوب خودش کرد. اما بعد از اتهامهای جنسی علیه «کوین اسپیسی»، اون از سریال کنار گذاشته شد و شخصیت «فرانک» بدون نمایش صحنهی مرگش از داستان حذف شد. فصل ششم که «کلر» رو در مرکز داستان قرار داده بود، نتونست جای خالی شخصیت اصلی رو پر کنه. نتیجهی نهایی یه پایان درهمبرهم و بیمنطق بود که پر از تغییر شخصیتهای عجیب و تصمیمات غیرمنطقی بود و باعث شد این سریال با یکی از بدترین پایانهای تاریخ تلویزیون به کار خودش خاتمه بده.

۳ - «فراطبیعی» (Supernatural) بیش از حد طولانی شد و آخرش افتضاح بود.
تعداد فصلها: ۱۵
قسمت پایلوت: «پایلوت» (Pilot) - امتیاز IMDb: ۸.۵
قسمت آخر: «ادامه بده» (Carry On) - امتیاز IMDb: ۶.۹
سریال «فراطبیعی» یا «سوپرنچرال» اونقدر طولانی شد که بالا و پایینهای زیادی رو تجربه کرد. وقتی سال ۲۰۰۵ شروع شد، با معرفی دو برادر، «سم» (Sam) و «دین وینچستر» (Dean Winchester)، یه داستان جذاب رو رقم زد که در اون این دو برادر به دنبال پدر گمشدهشون و موجودی که مادرشون رو کشته بود، میگشتن.
سریال در طول سالها جذابیت خودش رو حفظ کرد، ولی خیلی از طرفدارا معتقدن که باید توی فصل پنجم تموم میشد. در عوض، سریال تا فصل ۱۵ ادامه پیدا کرد و توی فصلهای آخر دیگه اون هیجان اولیه رو نداشت. قسمت آخر که قرار بود یه پایان باشکوه باشه، خیلی ساده و ناامیدکننده از آب دراومد: «دین» با یه تکه فلز کشته شد! این در حالی بود که توی طول سریال بارها از مرگ برگشته بود. با این که سعی شد پایان احساسی باشه و یه جورایی پروندهی شخصیتها رو ببنده، ولی بیشتر طرفدارا حس کردن که سریال خیلی زودتر از اینا باید تموم میشد.

۲ - «آشنایی با مادر» (How I Met Your Mother) باعث شد خیلیا حس کنن وقتشون تلف شده.
تعداد فصلها: ۹
قسمت پایلوت: «پایلوت» (Pilot) - امتیاز IMDb: ۸.۴
قسمت آخر: «برای همیشه» (Last Forever) - امتیاز IMDb: ۵.۵
سریال «آشنایی با مادر» یه داستان عاشقانه رو کش داد و کش داد تا به ۹ فصل رسید، اما بیشتر قسمتها واقعاً سرگرمکننده بودن. این سریال داستان «تد موزبی» (Ted Mosby) رو روایت میکرد که توی آینده، برای بچههاش تعریف میکرد که چطور با مادرشون آشنا شده. توی قسمت پایلوت، تد با «رابین» (Robin) آشنا میشه و بینندهها فکر میکنن که اون مادر بچههاست، ولی بعد مشخص میشه که نه، قراره عمهشون باشه!
تا آخرین فصل، سوال اصلی این بود که بالاخره مادر کیه، و بالاخره مخاطبا با «تریسی» (Tracy) آشنا شدن که یه شخصیت فوقالعاده بود. ولی قسمت آخر همه چیز رو خراب کرد: «رابین» و «بارنی» (Barney) از هم جدا شدن، «تریسی» به طرز عجیبی مرد، و در نهایت «تد» بعد از سالها دوباره برگشت سراغ «رابین»! این پایان، برخلاف همهی پیامهایی بود که سریال توی ۹ فصل به مخاطب داده بود و خیلی از طرفدارا حس کردن که کل مسیر سریال بیمعنی بوده.

۱ - «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) یه شاهکار بود که با پایانش همه چیز رو نابود کرد.
تعداد فصلها: ۸
قسمت پایلوت: «زمستان در راه است» (Winter Is Coming) - امتیاز IMDb: ۸.۹
قسمت آخر: «تخت آهنین» (The Iron Throne) - امتیاز IMDb: ۴
«بازی تاج و تخت» یه پدیدهی جهانی بود. اقتباسی از رمانهای «جرج آر.آر. مارتین» (George R.R. Martin) که از همون قسمت اول بینندهها رو به دنیای پیچیدهی «وستروس» (Westeros) برد و شخصیتهای ماندگاری مثل «ند استارک» (Ned Stark)، «جان اسنو» (Jon Snow) و «تیریون لنیستر» (Tyrion Lannister) رو معرفی کرد. اما فصل هشتم یه افتضاح به تمام معنا بود! داستان «دنریس» (Daenerys) رو عجولانه به ویلن تبدیل کردن، مرگهای «سرسی» (Cersei) و «جیمی» (Jaime) بیمفهوم بود، و در نهایت، «بران استارک» (Bran Stark) شاه شد! پایان این سریال باعث شد طرفدارا حس کنن که سالها وقتشون رو هدر دادن.

فانتزی مگ