زمان مطالعه: 10 دقیقه
وقتی صحبت از دنیاهای فانتزی میشه، همه ما یاد قهرمانهای شجاع،نبردهای حماسی و جادویی میافتیم؛ اما شاید یکی از نکتههای جذاب این دنیاها که کمتر کسی بهش میپردازه، حضور پررنگ زنان و دخترانیه که به اندازهی مردان، قوی، شجاع و تأثیرگذار هستن؛ این قهرمانهای زن در آثار مختلف فانتزی مثل «ارباب حلقهها»، «دنیای دیسی»، «دنیای مارول»، «هری پاتر» و بسیاری از جهانهای دیگه، حضور دارن. به مناسبت روز دختر با فانتزیمگ همراه باشین تا چند تا از این شخصیتهای برجسته رو با هم بررسی کنیم.
این مقاله توی دو بخش تنظیم شده، برای خوندن بخش دوم کلیک کنین!
تو دنیای فانتزی «ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) که توسط «جی. آر. آر. تالکین» خلق شده، زنان قدرتمند و تأثیرگذار زیادی حضور دارن؛ اگرچه تعداد زنان نسبت به مردان در این داستان کمتره، اما هرکدوم از این شخصیتها نقشهای بسیار مهمی دارن که در بسیاری از لحظات حیاتی سرزمین میانه (Middle-earth) درخشیدن. بیاین به جزئیات بیشتری درباره این شخصیتهای مهم زن بپردازیم:
آرون (Arwen Undómiel)
«آرون»، دختر الفی زیبای «الروند» و نوهی بانو «گالادریل» که به عنوان «ستاره شامگاه» (Evenstar) هم شناخته میشه، یکی از قویترین و محبوبترین شخصیتهای زن در دنیای تالکینه. عشق «آرون» به «آراگورن»، پادشاه «گاندور»، یکی از خطوط مهم داستانه. او برای این عشق فداکاری بزرگی میکنه: از جاودانگی الفها دست میکشه تا بتونه در کنار «آراگورن» زندگی کنه، یک تصمیم بسیار دشوار که نشان از تعهد و عشق عمیقشه. «آرون» با مهارتهای الفی خودش، مثل سرعت، دانش جادو، و ارتباط با طبیعت، به عنوان یه پشتیبان قدرتمند برای «آراگورن» و جبهه خوبیها عمل میکنه. در فیلمها، «آرون» حتی در نبردی شرکت میکنه که در اصل در کتابها نبود و نشان میده که او نهتنها در عشق، بلکه در جنگ هم حاضره در کنار عزیزانش باشه.
گالادریل (Galadriel)
«گالادریل»، بانوی بزرگ الفها و یکی از باستانیترین و قویترین الفهای سرزمین میانه، از اولین شخصیتهای خلقشده توسط تالکین در داستانهایش هست. او دانشی گسترده از جادو و گذشته داره و به عنوان یه رهبر معنوی و مادر برای مردمش عمل میکنه. «گالادریل» در «لوتلورین» زندگی میکنه و در آنجا قلمرویی امن و جادویی ایجاد کرده که هیچ نیروی تاریکی نمیتونه به راحتی وارد اون بشه. او در دوران انتخاب یاران حلقه نقش حیاتی داره و به عنوان حامی «فرودو» و همراهانش، به اونها هدایایی میده که در سفرشون برای نابود کردن حلقه بسیار کمککننده هستن. قدرت معنوی «گالادریل» اونقدر زیاده که حتی «سائورون» هم ازش هراس داره.
ائووین (Éowyn)
«ائووین»، بانوی سرزمین «روهان»، یکهجنگجوی شجاع و بیباکه که هرگز نمیذاره قوانین سنتی نقش زنان اون رو محدود کنه؛ «ائووین» همیشه در آرزوی شرکت در نبردها و دفاع از سرزمین و مردمش بود، اما به دلیل محدودیتهای فرهنگی، همواره ازش خواسته میشد که در پشت جبههها بمونه؛ اما شجاعت و اراده قوی اون، باعث میشه که در نبرد «پلهنور» به شکل پنهانی و بهعنوان یک مرد وارد جنگ بشه و در اونجا با «شاه-جادوگر انگمار» (Witch-king of Angmar) روبرو بشه، او با کمک مری، «شاه-جادوگر» رو شکست میده و در حالی که در حال مبارزه با اوست، جمله بهیادماندنی "من مرد نیستم!" رو بهش میگه که تبدیل به یکی از مهمترین و نمادینترین لحظات داستان میشه. این لحظه نشاندهنده قاطعیت، قدرت و توانایی یک زن در دنیای سرزمین میانهست.
لوتین تینوییل (Lúthien Tinúviel)
اگرچه داستان «لوتین» بیشتر در کتابهای «سیلماریلیون» و تاریخچهی الفها اومده، اما او یکی از برجستهترین زنان دنیای تالکین و سرزمین میانهست؛ «لوتین»، زنی الفی بود که عاشق یک انسان به اسم «برن» شد. اونها در یک ماجراجویی خطرناک، یکی از «سیلماریلها» رو از تاج «مورگوت» دزدیدن. «لوتین» نهتنها زیباترین زن سرزمین میانه بود، بلکه قدرتهای جادویی شگفتانگیزی داشت که به کمک اونها میتونست دشمنان رو مغلوب کنه. داستان عاشقانه «لوتین» و «برن» یکی از تاثیرگذارترین و عاشقانهترین داستانها در تاریخچه سرزمین میانهست و حتی تالکین در نامههای خودش اذعان داشته که این داستان رو با الهام از عشق خودش به همسرش، «ادیث»، نوشته.
تو دنیای جادویی «هری پاتر»، شخصیتهای زن زیادی وجود دارن که هرکدوم به نوعی داستان رو شکل میدن و احساسات عمیقی رو در طول روایت به تصویر میکشن؛ یکی از جنبههای برجستهی داستان، نقش و تاثیر احساسات مادرانهست که بارها در نقاط حساس داستان دیده میشه. بیاین نگاهی دقیقتر به برخی از این شخصیتهای مهم و بهخصوص تاثیر احساسات مادرانه بر داستان «هری پاتر» بندازیم:
هرماینی گرنجر (Hermione Granger)
«هرماینی»، یکی از بهترین دوستان «هری پاتر» و یکی از باهوشترین و قویترین شخصیتهای داستانه؛ از ابتدای ورود به «هاگوارتز»، او با جدیت، هوش بالا و عشق به مطالعه به همه ثابت میکنه که یک جادوگر توانمند و مستقل هست. اما چیزی که «هرماینی» رو بهخصوص قابلتحسین میکنه، احساس مسئولیت و حمایت از دوستانشه. «هرماینی» بارها و بارها در طول داستان به هری و رون کمک میکنه و برای اونا مثل یک خواهر بزرگتر و پشتیبان قدرتمنده. باهوشی و مهارتهای جادویی او به دفعات «هری» رو از خطر نجات میده و اوج احساسات و حمایتهای خواهرانهاش در طی داستان دیده میشه.
لیلی پاتر (Lily Potter)
«لیلی»، مادر «هری»، یکی از شخصیتهاییست که حتی با حضور محدودش در داستان، تاثیر بسیار عمیقی در روند کلی داستان داره؛ او جادوگری باهوش، دوستداشتنی و با قلبی مهربان و فداکاره که به خاطر عشق بینهایتش به پسرش، «هری»، حاضر میشه از زندگی خودش بگذره. این فداکاری نهتنها باعث نجات «هری» از مرگ میشه، بلکه یکی از مهمترین طلسمها و محافظتهایی که در سراسر داستان دیده میشه رو ایجاد میکنه: «جادوی عشق». «لیلی» کاملا آگاهانه خودش رو سپر «هری» میکنه و از جانش میگذره، و این اقدام، یک محافظت جادویی قدرتمند ایجاد میکنه که باعث میشه وقتی «ولدمورت» به هری حمله میکنه، نفرین مرگبارش به خودش برگرده. این عشق بیقید و شرط، بارها در طول داستان به هری قدرت و حمایت میده و یادآوری میکنه که او در هر شرایطی با عشقی فراتر از زمان و مکان حمایت میشه.
مالی ویزلی (Molly Weasley)
«مالی ویزلی»، مادر خانوادهی پرجمعیت «ویزلیها»، یکی از گرمترین و محبتآمیزترین شخصیتهای دنیای هری پاتره؛ او نهتنها یک مادر بینظیر برای فرزندان خودش، بلکه برای «هری» و دوستانش هم یک مادر مهربان و حمایتگره. مولی همیشه در فکر سلامت و خوشبختی فرزندانشه، اما در عین حال در لحظات بحرانی میتونه به یک جنگجوی قوی و قاطع تبدیل بشه.
یکی از بهیادماندنیترین لحظات «مالی» در نبرد هاگوارتزه، وقتی که برای محافظت از «جینی» (دختر کوچکش) در مقابل «بلاتریکس لسترنج»، فریاد معروف خودش رو میزنه: «نه دختر من، هرگز!» (!Not my daughter, you bitch). این لحظه اوج احساسات مادرانه «مالی» رو به تصویر میکشه و نشان میده که او به خاطر عشقش به فرزندانش حاضره با هر خطری روبرو بشه و در مقابل هر دشمنی بایسته.
نارسیسا مالفوی (Narcissa Malfoy)
«نارسیسا مالفوی»، یکی از شخصیتهای جالب و پیچیده داستانه که با اینکه بهظاهر از طرفداران «ولدمورته»، اما در نهایت عشق مادرانهاش به پسرش، «دراکو»، اون رو به مسیری متفاوت هدایت میکنه. عشق مادرانه «نارسیسا» در نقطه اوج داستان، یعنی نبرد نهایی «هاگوارتز»، بسیار برجسته میشه. در لحظهای که «ولدمورت»، «هری» رو کشته و از «نارسیسا» میخواد که بررسی کنه آیا هری هنوز زندهست یا نه، «نارسیسا» متوجه میشه که هری زندهست. اما بهخاطر عشق به «دراکو» و امیدش به پیدا کردن پسرش در قلعه، این راز رو مخفی نگه میداره و به دروغ میگه که «هری» مرده. این لحظه نشاندهنده ارجحیت عشق مادرانه نسبت به همه تعهدات و پیمانهای سیاسیه و نشون میده که عشق به فرزند حتی میتونه «مرگخواری» رو که به نظر میاد به «ولدمورت» وفاداره، به یک مسیر متفاوت هدایت کنه.
پروفسور مینروا مکگونگال (Professor Minerva McGonagall)
«پروفسور مکگونگال»، استاد تغییرشکل (Transfiguration) و معاون مدیر مدرسه «هاگوارتز»، یکی از قویترین و دلیرترین شخصیتهای زن در دنیای جادوگریه. او باهوش، سختگیر، منصف و در عین حال مهربونه و همیشه از دانشآموزانش محافظت میکنه. «مکگونگال» یک جادوگر بسیار قویه و در لحظات حساس داستان، وقتی که «ولدمورت» و «مرگخواران» حمله میکنن، در خط مقدم دفاع از «هاگوارتز» میایسته. او به عنوان یه رهبر و مبارز واقعی، همیشه آماده مقابله با ظلم و بیعدالتیه و هیچوقت از اصول خودش دست نمیکشه.
بلاتریکس لسترنج (Bellatrix Lestrange)
«بلاتریکس» یکی از خبیثترین، اما در عین حال، قدرتمندترین جادوگران تاریک تو داستانهای «هری پاتر» هست. او به شدت به «ولدمورت» وفاداره و به عنوان یکی از خطرناکترین مرگخواران شناخته میشه. «بلاتریکس» جادوی سیاه رو بهطور ماهرانهای استفاده میکنه و تواناییهای جنگی فوقالعادهای داره. او از شکنجه دشمنانش لذت میبره و بدون رحم یا تردید، کارهای شرورانه رو انجام میده. با این حال، او نه فقط یک شخصیت شرور، بلکه نمونهای از وفاداری بینظیر به «ولدمورته» که با شجاعت و بیباکی هرکاری میکنه تا به هدفش برسه.
لونالاوگود (Luna Lovegood)
«لونا» بهواسطهی دیدگاههای خاص و عمیقش به جهان، به یکی از دوستان وفادار و مهم «هری: تبدیل میشه. او نه تنها در مبارزات بزرگ علیه «ولدمورت» حضور داره، بلکه در لحظات سخت زندگی «هری» و دوستانش هم نقش مهمی ایفا میکنه. برای مثال، در کتاب/فیلم «محفل ققنوس»، او به همراه هری و گروهی از دوستانش به وزارت سحر و جادو میره تا به دنبال پیشگویی مربوط به ولدمورت و هری بگردن؛ در این ماجرا، شجاعت و آرامش لونا به همه کمک میکنه که با خطرات زیادی روبرو بشن.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
جعبه HTML