برای محصولات بیشتر کلیک کنید.
هیچ محصولی پیدا نشد.
بخش های دیگر مجله

جعبه HTML

آخرین کامنت‌ها

سرگذشتِ «لوکی» خداوند آتش و شرارت در اساطیر اسکاندیناوی

3587 بازدید 15 لایک

زمان مطالعه: 12 دقیقه


یکی از مشهورترین شخصیت‌های اساطیریِ مطرح تو دانش «اسطوره شناسی» که حتی مردمِ عادی هم اون رو می شناسن «لوکی» هست؛ اسم و رسم این شخصیت که به «خدای شرارت» هم معروفه، از مرزهای کشورهای حوزه‌ی اسکاندیناوی هم عبور و به عنوان یه ضد قهرمان به دنیای کمیک و بعدها سینما راه پیدا کرد. اگه از طرفداران این شخصیت هستین، با فانتزی‌مگ همراه باشین که قراره سری به دنیای افسانه‌های اسکاندیناوی بزنیم و بیشتر با این شخصیت آشنا بشیم.


«لوکی» (Loki) رو شاید بشه در یه تعریف ساده و خلاصه «خدای آتش» در اساطیر اسکاندیناوی دونست، اما باید به دو نکته دقت کنیم. اول اینکه در «خدا» نامیدن لوکی بین اساتید نوردیک اختلاف هست و دوم اینکه مفهوم «آتش» اشاره به جنبه‌ی مخرب و سوزاننده‌ی این عنصر داره. لوکی در  اصل از نسل «یوتون» هست و سرزمین مادریش «یوتونهایم» محسوب میشه. پدرش «فارباوتی» و مادرش «لوفی» یا «نال» بوده. در برخی منابع ذکر شده که «لوکی» تو جنگی که بین «اودین» و «یوتونهایم» اتفاق افتاد، بعد از کشته‌شدن والدینش، توسط «اودین» به فرزندخواندگی پذیرفته میشه و از این طریق به جمع خدایان «آسگارد» راه پیدا میکنه؛ اما تو یه سری از منابع لوکی رو به عنوان یه شاهزاده نپذیرفتن بلکه معتقدن که با نیرنگ و بزله‌گویی در دل خدایان جا کرده و همیشه به عنوان دلقکِ خدایان در «آسگارد» (Asgard) حضور داشته.

لوکی یه موجود جادوگر و تغییر شکل‌دهنده‌ست و بارها در اساطیر و افسانه‌های اسکاندیناوی به تغییر شکلِ این شخصیت به موجوداتِ خاص اشاره شده. برای مثال در روایت ساخته‌شدن پتک «تور» (Thor)، «میولنیر» (Mjölnir) توسط آهنگرانِ «کوتوله‌ها» لوکی به شکل پشه‌ایی در میاد و سعی میکنه در کارها مزاحمت ایجاد کنه، در واقع، همین مسئله علت کوتاه‌ شدن دسته‌ی پتک تور بود.

در جریان روایات مربوط به اساطیرِ اسکاندیناوی لوکی به عنوان شخصیتی پر از طنز تلخ توصیف شده. او گاهی اوقات بسیار کمک‌رسان و خیرخواه هست،‌ مثل داستانِ نجات «اودین» و گاهی بسیار بی‌تفاوت و یاوه‌گو برای مثال تو داستانِ خواستگاری «یوتون‌ها» از «فریا». لوکی هیچ ابایی از توهین به خدایان نداره و بارها در جمع «آسگارد» فرزندانِ اودین رو به سخره گرفته. اما اودین هیچ وقت به این خاطر بر او خرده نگرفته و لوکی رو همچون یه فرزندِ طناز و تلخ زبان پذیرفته.

فانتزی‌مگ براتون یه پست والپیپری ویژه داره: فراتر از یک قهرمان؛ مجموعه والپیپرهای دنیای مارول-سری سوم

اما سوای تمام این توصیفات نفرت لوکی از خدایان و تمام ساکنین جهان‌های اولی هیچ وقت خاموش نشد. اوجِ بدخواهی و رذالت این خدای‌ِ آتش در روایتِ معروف قتل «بالدر» قابل مشاهده هست و این نقطه عطفیه که لوکی به دور از شوخی، نقشی مخرب و نابودگر از خودش به جا می‌گذاره. «بالدر روئین تن» (Baldur) پسرِ‌ اودین و برادر ناتنی «ثور»‌، يكي ديگه از اسطوره‌های فرهنگ اسکاندیناوی هست؛ «فريگ» (Frigg) مادرِ‌ «بالدر» زمانی که پسرش کودک بود،‌ از آتش، آب، فلزات، سنگ‌ها، خاك، درختان، بيماري‌ها، زهرها، پرندگان، خزندگان و چرندگان پيمان میگیره كه هیچ وقت به بالدر آسيب نرسونن. لوکی که از این مسئله بسیار ناراحت بود و به پسرانِ خونیِ اودین حسادت میکرد،‌ روزی در شکل پیرزنی به نزد «فریگ» میره و ازش میپرسه که چیزی در جهان هست که از اوش سوگند نگرفته باشه؟؟؟ «فریگ» در جواب میگه، بله، فقط يه گياه به نام «دبق» (mistletoe) هست كه بر ساقه و كنده‌ی بعضی از درخت‌ها مثل بلوط رشد میکنه و چون اين نهال خيلی جوان بود، نيازی به سوگند دادنش نديدم. لوكی بعد از شنيدن اين حرف، شاخه‌ایی از «دبق» ميبره و به جمع خدایان مي‌پيونده و «هانتر» رو که خدایی نابيناست گول میزنه و بهش میگه اين شاخه رو بگير و به اون سمت حرکت کن؛ «هانتر» هم در همون جهتی كه لوكي براش هدف‌گيری كرده بود حرکت میکنه، شاخه بر تن بالدر اصابت ميكنه، و این خدای روئین تن از بین میره.

پس از این اتفاق لوکی در دادگاه خدایان محکوم به مجازاتی بسیار دردناک و ابدی میشه. بدین صورت که مقرر میشه که لوکی رو  به بالای کوهی بلند ببندن و افعی‌ایی غول پیکر بالای سرش قرار بدن که دائما زهر خودش رو بر سر لوکی بریزه. همسر وفادار لوکی یعنی «سیگین» (Sigyn) پس از اجرای این حکم تا ابدیت در کنار «خدای شرارت و آتش» ایستاده و با قدحی که بالای سرش نگاه میداره، زهرِ مار رو جمع میکنه و مانع از ریختنش بر سر همسرش میشه. تنها وقت‌هایی زهر بر سر لوکی میریزه که سیگین به ناچار محبور میشه پیاله رو خالی کنه و غرش وحشتناک لوکی از درد در تمام قلمروهای نه جهان «ایگدراسیل» (Yggdrasil) میپیچه و به شکل «زلزله» خود رو نشون میده. «سیگین» در اساطیر اسکاندیناوی، خدابانویِ وفاداری و شفقت، دومین همسر لوکی بود که از او صاحب دو پسر به نام‌های «نارفی» و «والی» شد. آزاد شدن لوکی در آخرالزمان از نشانه‌های فرارسیدن «راگناروک» هست او پس از آزادی فرزند خودش «فنریر» () رو هم از بند رها میکنه و نبرد نهایی عظیمی رو آغاز میکنه،‌ تا اون زمان «سیگین» در کنار لوکی باقی خواهد موند.

طرفدارهای خدای شرارت، از این پست لذت بردین؟ دوست دارین تو بخش‌های بعدی سراغ کدوم شخصیت افسانه‌ایی بریم؟


از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:

ارسال شده در: ابر قهرمان‌های مارول

ارسال کامنت

فهرست

تنظیمات

ایجاد یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه‌مندی‌ها.

ورود به سیستم