زمان مطالعه: 10 دقیقه
توی داستان کتاب هفتم، هری، رون و هرماینی در راه پیدا کردن هورکراکسها یا جان پیچها (Horcrux)، چندین بار توی جاهای مختلفی مثل کتاب قصههای بیدل نقال (The Tales of Beedle the Bard) و یا سنگِ قبر جیمز و لیلی پاتر با علامتی مرموز روبه رو شدن که تا به اون زمان ندیده بودن! در روند داستان و بعد از ملاقات با «زنوفیلیوس لاوگود» ما با «یادگاران مرگ» (Deathly Hallows) آشنا میشیم. امروز میخوایم این سه جسم با قدرت جادویی رو بررسی کنیم، با فانتزیمگ همراه باشین.
در حالی که «هری پاتر» به همراه «رون ویزلی» و «هرماینی گرنجر» به دنبال جانپیچهای ولدمورت (گنجینههایی که ولدمورت تکههایی از روح خودش رو برای رسیدن به جاودانگی به درون اونها منتقل کرده بود) ماجراهایی رو دنبال میکنن که در این راه به راز وسیلههای قدرتمندی به اسم «یادگاران مرگ» پی میبرن. این گروه برای پیدا کردن معنی نمادی که به دنبالش بودن به دیدنِ «زنوفیلیوس لاوگود» (Xenophilius Lovegood) رفتن؛ پدر لونا در حالی که گردنبندی به شکل همون علامت پوشیده بود، داستان «سه برادر و مرگ» رو برای اونها از کتاب بیدل نقال تعریف میکنه:
روزی روزگاری سه برادر که توی جادوگری استاد بودن با استفاده از چوب دستیهاشون، بر روی رودخونهای پر تلاطم که عبور ازش غیر ممکن بود؛ پلی ساختن. قبل از گذر از پل موجودی سایهوار راهشون رو سد کرد، «مرگ» بود! مرگ که حس میکرد فریب خورده، به سه برادر گفت که در ازای تیزهوشی اونها یک آرزوی هر کدوم رو برآورده میکنه.
راهنمای استفاده از چوبدستی برای تازه واردها!
برادر بزرگتر قدرتمندترین چوبدستی جهان رو خواست، مرگ از درخت یاس کبودی که نزدیک رودخونه بود، چوب دستیای ساخت.
برادر دوم چیزی خواست که باهاش بتوانه عزیزانش رو از مرگ فرا بخونه؛ مرگ سنگی رو از رودخانه برداشت و به او داد.
برادر سوم چیزی خواست که باهاش بتوانه از اون مکان بره، بدون اینکه مرگ در تعقیبش باشه؛ مرگ در کمال بی میلی تکهای از شنل خودش رو برید و به برادر سوم داد…..
از میان سه برادری که صاحبان اولیهٔ یادگاران مرگ بودند، «آنتیوک پورل» (صاحب چوبدستی) و «کادموس پورل» (صاحب سنگ) پایانهای بدی داشتن. «آنتیوک پورل» (Antioch Peverell)، بزرگترین برادر، با دشمنی که مدتها بود میخواست او رو شکست بده، دوئل کرد و با قدرت چوبدستی جدیدش پیروز شد و دشمن قدیمی رو از بین برد. با این حال، پس از لاف زدنهای آنتیوک پورل از چوبدستی شکست ناپذیرش توسط رقیبی که میخواست چوبدستی رو بدزده در خواب کشته شد. برادر دوم، نامزد سابقش رو با استفاده از قدرت سنگی که مرگ بهش اعطا کرده بود، از دنیای مردگان برگرداند ولی او در دنیای واقعی بسیار ناراحت بود؛ به همین علت، «کادموس پورل» (Cadmus Peverell) خودش رو کُشت تا به پیش نامزد مردهی خودش برگرده. برادر سوم، صاحب شنل، «ایگنوتوس پورل» (Ignotus Peverell) بهکمک شنل نامرئیکننده توانست تا زمانی که خودش میخواست، از چنگ مرگ فرار کنه و در نهایت شنل رو به پسرش هدیه کرد. این سه شی جادویی که بعدها به اسمهای «چوبدستی الدر» (Elder wand)، «سنگ رستاخیز» (Resurrection Stone) و «شنل نامرئی» (Invisibility Cloak) شناخته شدن، یادگاران مرگ هستن. نماد اونها به شکل یه مثلث هست که داخلش یه دایره و یه خط عمود قرار داره.
به گفتهی داستانهای قدیمی کسی که هر سه یادگار مرگ رو در اختیار داشته باشه، ارباب مرگ میشه؛ «آلبوس دامبلدور» (Prof. Albus Dumbledore) به هری پاتر گفته بود که او و «گلرت گریندلوالد» (Gellert Grindelwald) باور داشتن که فرد گردآورندهی این سه یادگار شکستناپذیر خواهد بود. تعداد کمی از جادوگران تا قبل از هری پاتر باور داشتن که یادگاران مرگ واقعا وجود داشتن! در طول تاریخ هری پاتر تنها فردی بود که هر سهی یادگاران مرگ رو به صورت همزمان در اختیار داشت.
- هری پاتر چطور به ارباب مرگ تبدیل شد؟!
در طول تاریخ «الدرواند» تاریخچهی سیاهی داشته و به تعدادزیادی از جادوگران تعلق داشته و سرانجام نوبت به «مایکو گرگوروویچ» (Mykew Gregorovitch)، چوبدستیساز بلغاری میرسه. گرگوروویچ به خودش افتخار میکرد و معتقد بود که این کار باعث افزایش محبوبیتش میشه؛ اما گریندلوالد در نهایت چوبدستی رو از او دزدید. چندین سال بعد زمانی که گریندلوالد در اوج قدرتش قرار داشت، توسط دامبلدور شکست خورد. دامبلدور که از مرگ خودش آگاه بود از «سوروس اسنیپ» (Severus Snape) خواست که او رو در نهایت به قتل برسونه با این امید که مالکیت چوبدست به دست «وولدمورت» نرسه؛ با این حال، «دراکو مالفوی» (Draco Lucius Malfoy) قبل از مرگ دامبلدور، او رو خلع سلاح کرد و باعث شکست نقشه شد. ابر چوبدستی همراه با دامبلدور دفن شد و دراکو ناخواسته به ارباب جدید چوبدستی قدرت تبدیل شد.
بعد از کشته شدن دامبلدور، ولدمورت (که بخاطر استفاده از چوبدستی خودش مشکل داشت) چوبدستی رو از مقبرهی دامبلدور برمیداره اما او در طول نبردهای هاگوارتز متوجه میشه که چوبدستی ازش فرمان نمیبره و به اندازهی کافی قدرتمند نیست؛ با توجه به اینکه اسنیپ در ظاهر دامبلدور رو به قتل رسونده بود، به سراغ اسنیپ میره تا مالک واقعی چوبدستی قدرت بشه. اما باز هم در آخرین دوئل با هری طلسم ولدمورت به خودش برمیگرده و در نهایت میمیره. پس از مرگ ولدمورت و پیروزی هری مالکیت چوبدستی به هری پاتر میرسه.
دامبلدور حلقهی سنگ رستاخیز رو از اموال ولدمورت پیدا کرد و متوجه شد که این سنگ یکی از سه یادگار مرگ و همچنین، یکی از جان پیچهای لرد تاریکی هست. نفرین این انگشتر در نهایت دلیل اصلی مرگ دامبلدور بود، این سنگ بعداً از طریق وصیتنامهی دامبلدور به هری منتقل شد و درون «گوی زرین» یا «گلدن اسنیچ» (Golden Snitch) پنهان شد.
«لیلی پاتر» از نوادگان سومین برادر بود و در نهایت شنل نامرئی به هری پاتر رسید و در هری پاتر رو به ارباب مرگ تبدیل کرد.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
جعبه HTML