برای محصولات بیشتر کلیک کنید.
هیچ محصولی پیدا نشد.
بخش های دیگر مجله

فانتزی مگ

آخرین کامنت‌ها

تاریخ خاندان تارگرین؛ از «خاندان اژدها» تا «بازی تاج و تخت»

8627 بازدید 62 لایک

زمان مطالعه: 23 دقیقه


«تارگرین‌»ها (House Targaryen) که به «خاندان اژدها» (House of the Dragon) هم معروف هستن، یکی از قدیمی‌ترین و موثرترین خاندان‌ها تو سریالِ «بازی تاج و تخت» (The Game of Thrones) بودن که حتی داستان‌های فرعی هم به نحوی با اون‌ها ارتباط پیدا میکرد. این خاندان از نابودیِ «والریای کبیر» (The Great Valyria) جون سالم به در برد و با تواناییِ کنترل و پرورش «اژدها» توانست قرن‌ها بر «وستروس» (Westeros) حکومت کنه؛ اما هیچ چیز برای همیشه دوام نداره و جنگ‌های داخلی و درگیری‌ با سایر خاندان‌ها باعث سقوط این خاندان شد و در نهایت پس از مرگ «دنریس استورم بورن» (Daenerys Stormborn)؛ «مادر اژدهایان» و پیوستن «جان اسنو» (Jon Snow) به اقوام اون سوی دیوار، این خاندان برای همیشه به تاریخ پیوست. با فانتزی‌مگ همراه باشین تا نگاهی به وقایع سرنوشت‌ساز در طول حکومت این خاندان داشته باشیم.


  • فرار از مهلکه‌ی والیریای قدیم

اژدها سوارنِ مو نقره‌ایی از معدود بازماندگانِ سرزمین با شکوه «والیریا» هستن. در دوران اوج این سرزمین، خاندان‌های والیرینی و اژدهایانشون بخش زیادی از شرقِ قاره‌ی «اسوس» (Essos) رو در اختیار داشتن و با عبور از «دریای باریک» به جزیره‌ی «دراگون استون» هم راه پیدا کرده بودن. دوازده سال قبل از محشر «والیریا»، «دائنیس رویاپرداز» (Daenys the Dreamer) دختر وسطیِ لرد «ائنار تارگین» (Aenar Targaryen) رویای در آتش سوختنِ «والریا» رو دید و پدرش رو برای مهاجرت قانع کرد؛ تارگین‌ها به همراه والرین‌های «دریفت مارک» (اجدادِ «کورلیس ولریون» (Corlys Velaryon)، پدرِ لینور و لینا در سریال خاندان اژدها)  این سرزمین رو ترک کردن و در «دراگون استون» که غربی ترین نقطه قلمرو امپراطوری سابق «والیریا» به شمار می رفت، ساکن شدن. بعد از نابودی این سرزمین باشکوه، جهان دچار کشمکش و آشوب شد و مستعمره‌های سابق «والیریا» و کشورهای ثالث برای رسیدن به قدرت با هم درگیر شدن. با وجود فرار از مهلکه‌ اما تارگرین‌ها هم چندان شرایط مناسبی نداشتن و چهار عدد از پنج اژدهای اون‌ها در این دوره کشته شد. از این دوره در تاریخ «گیم او ترونز» به عنوان «قرن خونریزی» یا «قرن خون» یاد میشه.

تفاوت کتاب و سریال «خاندان اژدها»-اپیزودهای اول تا پنجم

(تصویرسازی از سرزمین باشکوه «والیریا»)

(ماکتی از والیریای قدیم که به دست پدر «رینیرا»، پادشاه «ویسریس اول» ساخته شده)

(بقایای «والیریا» که در طول سفر «جوراه مورمونت» و «تیریون لنیستر» در «گات» به تصویر کشیده شد)

  • فتوحات ایگان فاتح و خواهرانش

۱۰۰ سال بعد از کوچ خاندان «تارگرین» به «دراگون استون» (Dragon Stone)، شهر «ولانتیس» (Volantis) که در گذشته یکی از مستعمره‌های «والیریا» بود؛ تلاش کرد تا کنترل بسیاری از مناطق این سرزمین کهن رو به دست بگیره، در این حین شهرهای «پنتوس» (Pentos) و «تایروش» (Tyrosh) (اون‌ها هم از مستعمره‌های سابق والیریا بودن) که مورد حمله قرار گرفته‌بودن، برای درخواست کمک به سراغ تارگرین‌ها رفتن. «ایگان تارگرین» سوار بر اژدها و با عبور از روی «دریای باریک» (The Narrow Sea)، ناوگان «وولانتیسی»ها را به آتش کشید. علی‌رغمِ محبوبیت بسیارش در سرزمین‌ کهن و مستعمرات والیریا، «ایگان» توجه چندانی به زمین‌های بدون پادشاه «والیریا» و ریشه‌های نژادی نداشت و شروع به برنامه‌ریزی برای تصرف قاره‌ایی در غربِ «دراگون استون» کرد. رویای این تارگرین جوان، متحد کردن پادشاهی‌های متعدد «وستروس» به عنوان یک حکومت بزرگ بود. «ایگان» میزی بزرگ که در واقع نقشه‌ایی از وستروس بود، سفارش داد و برای یک حمله‌ی تمام و کمال آماده شد.

(میز معروف «ایگان فاتح» در «دراگون استون» که در زمان سریال «گات» در اختیار «استنیس براثیون» بود)

«ایگان تارگرین» به کمک خواهرانش «رینیس» ( Rhaenys Targaryen) و «ویسنیا» (Visenya Targaryen) که همسرانش هم بودن، با نیروهایی اندک به سمت غرب حرکت کرد. شهرهای «وستروس» که تا به حال تجربه‌ی مبارزه با اژدها رو نداشتن یکی پس از دیگری سقوط کردن؛ با افزایش فتوحات بر تعداد نیروهای سواره نظامِ «ایگان» هم اضافه میشد. قلعه‌ایی در محل استقرار این تارگرین جوان ساخته شده و شهری که زمانی مرکز فرمانروایی وستروسی‌ها بود، به «کینگز لندینگ» تغییر نام داد. او «آیرن آیلندز» (Iron Islands) و «ریورلندز» (Riverlands) رو قتل عام کرد، و به دنبال این اتفاقات «هرنهال» چنان ویران شد که هنوز هم داستان ترسناکش نسل به نسل منتقل میشه. «ایگان» و سپاهش در ادامه به کمک «اوریس برثیون» (Orys Baratheon) به سراغ «استورم لندز» (Storm Lands) رفتن، پس از پیروزی پادشاه جدید «وستروس»، فرمانروایی این مناطق رو به «اوریس» سپرد و به این ترتیب خاندان جدیدی به اسم «برثیون» تشکیل شد.

با مشاهده‌ی نتایج جنگ‌ها، شاهان مناطق غربی یعنی «لنتیستر»ها و خاندان «گاردنر» با هم متحد شده و در برابر «ایگان» اعلام جنگ کردن؛ با اینکه تعداد سربازان این دو پادشاهی به مراتب بیشتر از نیروهای «ایگان» بود؛ اما این پادشاه دست به کاری بی سابقه زد و همزمان سه اژدهای خودش و خواهرانش رو به میدان جنگ برد. در لحظات ابتدایی جنگ سربازانِ خاندان «گاردنر» در آتش سوزانده سوختن، ولی اکثر نیروهای خاندان «لنیستر» موفق به فرار از میدان جنگ شدن؛ میدانِ نبردی که بعدها با اسم «میدان آتش» ازش یاد شد. روز بعد «لورن لنیستر» خودش رو تسلیم کرد، تا مردم کشورش رو نجات بده؛ به دنبال این حرکت، «ایگان» او رو بخشید و به عنوان نگهبان غرب انتخاب کرد.

«تورِن استارک» (Torrhen Stark) که فرمانروای بزرگ ترین و غیرمسکونی ترین بخش «وستروس» یعنی «نورث» (The North) بود، بدون نبرد وفاداری خودش رو به پادشاه اژدهایان اعلام کرد؛ «لرد استارک» هم به عنوان نگهبان شمال باقی موند. شاهزاده «مریا مارتل» (Meria Nymeros Martell) فرمانروای سرزمین‌های جنوبی یا «دورن» (Dorne) به «رینیس تارگرین» هشدار داد: "شاید بتوانی ما را بسوزانی، بانوی من، اما نمی توانی ما را مطیع خود کنی، خرد نمایی یا تسلیممان کنی. اینجا دورن است. کسی اینجا شما را نمی خواهد. خود را به خطر نیندازید و برگردید". «دورن» تصرف نشده باقی ماند. بالاخره بعد از سه سال «های سپتون» (The High Septon) هم «ایگان» رو به رسمیت پذیرفت و به لقبِ «اولِ خاندان، شاه اندال‌ها، ریونارها، اولین مردان، لرد هفت پادشاهی و محافظ قلمرو» داد. «تخت آهنین» به دستورِ این پادشاه ساخته شد.

(فن آرتی از «ایگان» به همراه «رینیس» و «ویسنیا»)

  • پادشاه جاهاریس آشتی دهنده

«ایگان تارگرین» یا «ایگانِ فاتح» ۳۷ سال بعد از تصرف «وستروس» درگذشت؛ بعد از مرگ اولین پادشاه وستروسِ متحد؛ شورش‌هایی در سطح کشور آغاز شد که اکثرا بی‌نتیجه باقی موند؛ با این وجود، مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شورش از درون کلیسا آغاز شد. شاخه‌ی نظامی متعلق به دینِ «هفت گانه» در مخالفت با سنت‌های چند همسری و ازدواج با محارم در خاندان تارگرین‌ها دست به اعتراض زد و به چنان قدرتی دست یافت که پادشاه «اینیس اول» (Ennis I) رو مجبور به فرار کرد؛ این پادشاه در نهایت در «دراگون استون» درگذشت و حکومت به «میگار تارگرین» (Maegor I Targaryen) ظالم رسید. «میگار» هم مرگی رازآلود داشت و از اونجایی که دشمنان بسیاری داشت، علت مرگ و قاتلش هیچ‌وقت مشخص نشد. بعد از مرگ این پادشاهِِ ظالم، حکومت به برادرزاده‌اش «جاهاریسِ اول» (Jaehaerys I Targaryen) رسید که توانست با سپتون‌ها و کلیسا به توافق برسه و به همین دلیل به پادشاه «آشتی‌دهنده» (The Conciliator) و «دانا» (The Wise) معروف شد. «جاهاریس» که در واقع پدربزرگ «رینیرا» هست، طولانی‌ترین سلطنت رو داشت و به مدت 55 سال بر تخت آهنین نشست. 

تاریخ خاندان تارگرین؛ از «خاندان اژدها» تا «بازی تاج و تخت»

(پادشاه جاهاریس اول در ابتدای سریال «خاندان اژدها»

خطر اسپویلِ سریالِ خاندان اژدها! (البته اگه تا الآن سریال رو ندیدین)

  • رقص اژدهایان بر فراز وستروس

بعد از پادشاه «جاهاریس اول»، پسرش «ویسریس اول» (Viserys I Targaryen) بر تخت پادشاهی نشست و پسرش دیگه‌اش «دیمون» (Daemon Targaryen) به عنوان فرمانده‌ی «سیتی واچ» (City Watch of King's Landing) انتخاب شد. «ویسریس» که یک دختر به اسم «رینیرا» (Rhaenyra Targaryen) داشت و همسرش رو در هنگام به دنیا آوردن فرزند پسرش از دست داده بود (تمام پسرهای ویسریس بعد از تولد می‌میردن)، با دوستِ دخترش لیدی «آلیسنت» از «های تاور» (Alicent Hightower) ازدواج کرد؛ اما برای نشون دادن حسن نیتش به «رینیرا»، دخترش رو به عنوان جانشین خودش انتخاب کرد. ملکه «آلیسنت» برای پادشاه دو پسر (در کتاب سه پسر)‌ به اسم‌های «ایگانِ دوم» (Aegon II) و «ایموند» (Aemond) و یه دختر به اسم «هلینا» (Helaena) به دنیا آورد.

با اینکه تارگرین‌ها توانسته بودن تحت هر شرایطی برای چندین قرن، قدرت خودشون بر «وستروس» رو حفظ کنن اما انتخاب‌های اشتباه «ویسریس اول»، دخالت‌های «لرد اوتتو» (Otto Hightower) دستِ راست پادشاه و «دیمون» این خاندان بزرگ رو درگیر یکی از مهلک‌ترین جنگ‌های داخلی تاریخ کرد. 

«ایگان دوم» و خواهر ناتنی‌اش «رینیرا» هر دو بر این باور بودن که وارثِ به حقِ «تخت آهنین» هستن و برای رسیدن به هدفشون حاضر به انجام هرکاری بودن؛ در جریان رو به روی هم قرارگرفتنِ این خواهر و برادر، هزاران نفر کشته شدن و ......

اگر دوست دارین از ادامه‌ی داستان مطلع بشین به پست سریال «گیم آو ترونز» سال‌ها پیش پایان مرگ «رینیرا» رو اسپویل کرده بود! سر بزنین.

  • شورش بلک فایرها

حدود ۵۰ سال بعد از جنگ‌های داخلی این خاندان که به «رقص اژدهایان» معروف شد، «شورش‌های بلک فایرها» Blackfyre Rebellions) آغاز شد. «ایگان چهارم» (Aegon IV Targaryen) یازدهمین پادشاه از سلسله‌ی تارگرین‌ها که به «ایگان نالایق» (egon the Unworthy) هم معروف بود، با مشروعیت بخشیدن به چندین فرزند نامشروعش در هنگام مرگ، آتش این درگیری‌ها رو شعله‌ور کرد.

این فرزندان نامشروع که «حرامزادگان بزرگ» (Great Bastards) هم شناخته می شدن، ادعای مالکیت تاج و تخت وستروس رو داشتن؛ وارث واقعیِ «ایگان چهارم» که «دیرون دوم» (Daeron II Targaryen) نام داشت، تمام سعیش رو کرد تا برادران و خواهران ناتنی‌اش رو آرام کنه، اما موفق نشد. «دیمون واتر» که بعد از اقدامات پدرش خاندان «بلک فایر» رو تاسیس کرد و به «دیمون بلک فایر» (Daemon I Blackfyre) معروف شد، سعی کرد که کنترل «وستروس» رو در اختیار بگیره اما در نبرد کشته شد و پسران و نوادگانش به مدت 60 سال برای بدست آوردن تاج و تخت با تارگرین‌ها جنگیدن. شورش‌های «بلک فایر»ها در جریان «جنگ‌های پادشاهان ناین پنی» (The War of the Ninepenny Kings) و با کشته شدن تک تکِ «بلک فایر»ها به پایان رسید.

(تصویرسازی از «ایگان چهارم» در حال مشروعیت بخشیدن به پسرش «دیمون واتر»)

  • قیام رابرت برثیون

سه دهه بعد از آخرین شورش «بلک فایر»ها کمی قبل از جایی که داستانِ سریال «گیم آو ترونز» شروع میشه، شاهزاده «ریگار تارگرین» برای همیشه سرنوشت وستروس رو تغییر داد. «ریگار» (Rhaegar Targaryen) فرزندِ شاه «ایریس دوم» (Aerys II Targaryen) که با پرنسس «الیا مارتل» (Elia Martell) ازدواج کرده بود، در اقدامی غیر منتظره «لیانا استارک» (Lyanna Stark) دختری که قرار بود با «رابرت برثیون» (Robert Baratheon) ازدواج کنه رو دزدید. «برندون استارک» (Brandon Stark) برادر «لیانا»، به «رد کیپ» در «کینگز لندینگ» رفت و خواهان مبارزه‌ی تن به تن با «ریگار» شد، اما شاه «ایریس»، «برندون» و پدرش لرد «ریکارد استارک» (Rickard Stark) رو به قتل رسوند و به «جان آرین» ( Jon Arryn) دستور داد که سر «رابرت برثیون» و «ند استارک» رو براش بفرسته. «جان آرین» از این دستور سرپیچی کرد و با نیروهاش به سمت جنوب پیشروی کرد و در نهایت «رابرت برثیون» در نبردی تن به تن موفق به کشتن «ریگار» شد. وقتی شاه «ایریس دوم» یا همون «شاه دیوانه» (The Mad King) از نقشه‌ی خود برای نابود کردن «کینگز لندینگ» با آتش وحشی پرده برمی‌داره؛ توسط «جیمی لنیستر» (Jaime Lannister) که محافظ پادشاه بود، به قتل میرسه. همزمان با این حوادث، «کینگز لندینگ» به کمک «لنیستر»ها تسخیر و غارت میشه و «تایون لنیستر» (Tywin Lannister) دخترش «سرسی» (Cersei Lannister) رو برای ازدواج به «رابرت» پیشنهاد میده. «ویسریس» (Viserys) و «دنریس تارگرین» (Daenerys Targaryen)، دو فرزند دیگه‌ی «ایریس» با کمک چند نفر از متحدان پدرشون به شهرهای آزاد فرار میکنن و حکومت تارگرین‌ها بر «وستروس» بعد از قرن‌ها به پایان میرسه.

(«پادشاه ایریس» لحظاتی قبل از مرگش بر تخت پادشاهی)

اما حقیقت ماجرا زمانی مشخص شد که «ند استارک» (Eddard Stark) خواهرش رو در هنگام تولد فرزندش، در بستر مرگ در «برج شادیِ» شهر «دورن» پیدا کرد؛ «لینا» در واقع عاشق ریگار بود و با او ازدواج کرده بود. او لحظاتی قبل از مرگ از برادرش قول می گیره که از پسرش مواظبت کنه. «ند استارک» همراه با «ریگار کوچک» از «دورن» بر میگرده و ادعا می کنه که این پسر در واقع بچه‌ی حرومزاده‌ی خودش هست و بر طبق رسومات مردم «شمال» اسم «جان اسنو» رو براش انتخاب میکنه. از اینجا به بعد داستان رو هم که خودتون بهتر میدونین....

به شباهت‌ کاراکترهای سریال گیم آوترونز و خاندان اژدها توجه کرده بودین؟


از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:

ارسال کامنت

فهرست

تنظیمات

ایجاد یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه‌مندی‌ها.

ورود به سیستم