زمان مطالعه: 13 دقیقه
«هری پاتر» یکی از بزرگترین و محبوبترین فرنچایزهای دنیایِ فانتزیه و گستردگی داستانش به حدی هست که چند حفرهی داستانی در متنش رخنه کرده باشن؛ با ما همراه باشین تا بزرگترین حفرههایی که هوادارها بهش پیبردن رو بررسی کنیم.
- چرا هری زودتر متوجه تسترالها نشده بود؟
«جی.کی.رولینگ» (J. K. Rowling) برای اولین بار در «هری پاتر و محفل ققنوس» (Harry Potter and Order Of The Phoenix) «تسترالها» (Thestrals) رو وارد دنیای جادوگران کرد؛ موجوداتی اسب مانند با ظاهری استخوانی که تنها اونهایی که شاهد مرگ بودن، توانایی دیدنشون رو داشتن. «هری» بعد از مرگ «سدریک دیگوری» در انتهای «تورنمنت سه جادوگر»، تسترالها رو برای اولین بار دید. با این حال، او در تمام زندگی خودش تجربهی روبهرویی با مرگ رو داشت (مرگ مادرش لیلی و پروفسور کوئیرل) ؛ بخاطر همین نکته، چنین اتفاقی برای خیلی از پاترهدها قابل قبول نیست.
رولینگ سعی کرد این حفرهی داستانی رو با بیان اینکه اگر شخصی در اندوه ناشی از مرگِ عزیزش غرق بشه، میتونه تسترالهارو ببینه، توضیح بده؛ اما بسیاری از طرفداران احساس کردن که این فقط یک توجیه غیر موجه هست.
دوست داری از دنیای موجودات افسانهایی بیشتر بدونی؟! این پست فانتزیمگ مخصوص خودته: جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها
- دوقلوهای ویزلی از نقشهی غارتگر استفاده نمیکردن؟
این «فرد و جورج ویزلی» بودن که نقشهی غارتگر رو به هری دادن، کاغذ پوستی جادویی که مکان هر فردی رو داخل قلعه و محوطهی «هاگوارتز» نشون میداد. با اینکه، دوقلوها سالها این نقشه رو در اختیار داشتن هیچ وقت متوجه نشدن که مردی به اسم «پیتر پتیگرو» هر شب با برادرشون «رون» در یه تخت میخوابه! به یاد دارین که در سال دوم «جینی» توسط بخشی از «تام ریدل» که در «دفترچهی خاطرات» وجود داشت، تسخیر شده بود؟! چرا دوقلوها متوجه حضور جینی تو جاهای عجیب غریب نمیشدن؟
- آزادی «سیریوس بلک» با استفاده از معجون تغییر شکل
«سیریوس بلک» بعد از فرارش از زندان مخوف «آزکابان» (Azkaban)، تو خونهی دوران کودکیش پنهان شد و از ترس دیده شدن، یا هیچ وقت اونجا رو ترک نکرد، یا به شکل سگ سیاهی به بیرون میرفت. خیلی از طرفدارها احساس میکنن که راه حل بسیار سادهتری برای این مشکل وجود داشت؛ استفاده از معجون تغییر شکل (Polyjuice Potion)! این معجون ظاهر شخص رو به فرد دیگهایی تبدیل میکنه؛ «سیریوس» میتوانست به راحتی از این معجون برای تبدیل شدن به یکی دیگه از «اعضای محفل» یا حتی یه فرد تصادفی استفاده کنه تا بتونه در معرض دید عموم قرار بگیره. کاری که «بارتیموس کراوچ» به طور مداوم در سال تحصیلی چهارم انجام داد، تا بتونه به جای «پروفسور مودی» تدریس بکنه. قطعا انجام این کار برای «سیریوس» در حالیکه به علم و منابع «سوروس اسنیپ» هم دسترسی داشت، خیلی راحتتر بود!
- «دامبلدور» دانشآموزان «اسلیترین» رو به سمت ترول فرستاد!
سال اول حضور هری توی «هاگوارتز» رو به یاد دارین؟ زمانی که «پروفسور کوئیرل» فریاد زد که یه ترول از سیاه چالها آزاد شده؟! «دامبلدور» برای حفظ آرامش دانش آموزها، بچهها رو به خوابگاههاشون فرستاد. اما نکتهی قابل تامل اینجاست که اتاقهای بچههای «اسلیترین» نزدیک سیاهچالها و زیر دریاچهی سیاه قرار داشت. هدایت عمدی گروهی از دانشآموزها به سمت خطر اصلا منطقی نیست. یا اساتید اونقدر وحشت زده بودن که نمیتوانستن درست فکر کنن، یا «رولینگ» فراموش کرده بود که خوابگاههای اسلیترین رو در همون مکان قرار داده.
- عدم استفادهی «وزارت سحر و جادو» از «معجون حقیقت»
«معجون حقیقت» (Veritaserum) یکی از قویترین معجونهای دنیای جادوگران هست که افراد رو مجبور به گفتن حقیقت میکنه؛ فقط کافی بود که «وزارت سحر و جادو» از این ابزار استفاده کنه تا بتونه مسائل رو به سادهترین شکل حل کنه. برای مثال، بعد از مرگ «ولدمورت» میشد از سرم حقیقت برای تشخیص گناهکار بودن یا نبودنِ افرادِ مشکوک استفاده بشه. خیلیها با گفتنِ این که تحتِ طلسم «ایمپریو» بودن، از مجازات فرار کردن و افرادی مثل «سیریوس بلک» به ناحق زندانی شدن. تشخیص گناهکار بودنِ هری به دلیل انجامِ جادو زیر سن قانونی (محافظت از «دادلی دورسلی» در برابر دمنتورها) هم به راحتی با استفاده این سرم امکانپذیر بود. هرچند که به نظر من «رولینگ» با این کار قصد داشت که به روشهای کهنه و مستبدانهی «وزارت سحر و جادو» تاکیید بکنه.
- انتقال هری به پناهگاه، راه حل سادهتری هم داشت؟
در ابتدای فیلم/کتاب «هری پاتر و یادگاران مرگ»، زمانی که «ولدمورت» و پیروانش به دنبال هری بودن؛ «محفل ققنوس» برای انتقال این جادوگر جوان از خونهی «دورسلی»ها به «پناهگاه» طرحی ارائه داد که در نهایت منجر به مجروح شدن «فرد» و مرگ «مودی» و «هدویگ» شد. اونها شش جادوگر دیگه رو با استفاده از معجون تغییر شکل به شکل «هری» در آوردن تا مرگ خواران رو گیج بکنن. با این حال، خیلی از پاترهدها معتقد هستن که مسیرهای خیلی آسونتری وجود داشت. مثلا هری میتوانست با استفاده از معجون تغییر شکل به عنوان یه «ماگل» از حملونقل عمومی برای رسیدن به یه جای امن استفاده کنه و تمام اعضای محفل هم میتوانستن خودشون رو به عنوان افراد تصادفی در کنار «هری» پنهان کنن!
ویژگی منحصر بفرد هر چوبدستی یه پست ویژه است برای تو.
- عدم آشنایی جادوگرها با دندون پزشکی!
تو ششمین سال تحصیلی، «هرماینی» و «هری» توی یکی از دورهمیهای دانشآموزانِ «پروفسور اسلاگهورن» (Slug Club) شرکت کردن. در حین گپ زدنها «هرماینی» اشاره کرد که والدینش دندون پزشک هستن؛ این اظهار نظر تعدای از بچهها به خصوص اصیلزادهها و «پروفسور اسلاگهورن» رو حسابی گیج کرد، چون نمیدونستن که دندون پزشکی چیه!!! با این حال، این گفتگو مستقیماً با یکی از جزئیات «هری پاتر و تالار اسرار» (The Chamber of Secrets) در تضاد هست. «مالی ویزلی» یه ساعت جادویی داشت که نشان میداد هر کدوم از اعضای خانواده کجا هستن. این ساعت شامل مواردی مثل "مدرسه"، "کوئیدیچ" و "دندون پزشکی" بود. از اونجایی که ویزلیها هم اصیل زاده بودن، پس توجیه دیگهایی برای این دوگانگی باقی نمیمونه.
خاندانهای اصیل زاده در دنیای هری پاتر
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
فانتزی مگ