زمان مطالعه: 6 دقیقه
«خاندان تارگرین» (House Targaryen) یکی از خاندانهای نجیبزاده از نژاد «والریا» (Valyrian descent) هستن که تونستن به طرز معجزه آسایی از «نابودی والریا» (Doom) نجات پیدا کنن و در «جزیره دراگون استون» (Dragonstone) مستقر بشن؛ سالها بعد «ایگان تارگرین» (Aegon Targaryen) و خواهرانش سوار بر اژدهایانشون هفت پادشاهی مستقل و آزاد «وستروس» رو به زیر سلطهی خودشون درآوردن و در نهایت این خاندان به مدت سیصد سال بر این قاره حکومت کردن. با فانتزیمگ همراه باشین تا جزییات فتح وستروس به دست خاندان «تارگرین» رو با هم بررسی کنیم.
- فرار از نابودی با یک رویا
«خاندان تارگرین» یکی از چهل خاندان نجیب زادهی «والریا» (Valyrian Freehold) بودن، امپراتوری این «اربابان اژدها» (Dragonlords) بیشتر سرزمینهای قاره شرقی رو در برمیگرفت. این خاندان از ابتدا به داشتن موهای طلایی-نقرهای، چشمان بنفش رنگ، ازدواج با محارم و توانایی دیدن رویاهای صادقانه مشهور بودن.دخترِ «اینار تارگرین» فرمانروای آن زمان این خاندان، «دینیس رؤیابین» (Daenys the Dreamer)، رویاهایی مبنی بر نابودی والریا دید و پدرش را برای مهاجرت از این سرزمین قانع کرد.
این خاندان به همراه والرینهای «دریفت مارک» (اجدادِ «کورلیس ولریون» (Corlys Velaryon)، پدرِ لینور و لینا در سریال خاندان اژدها) به سمت غربیترین پایگاه مرزی تحت امر «والریا»، یعنی «جزیرهی دراگون استون» راهی شدن؛ «تارگرینها» در زمان این مهاجرت، پنج اژدها داشتن. دوازده سال بعد از مستقر شدن «اینار تارگرین» (Aenar Targaryen) در «دراگون استون»، بلایای ویرانگری بر «والریا» نازل که در نهایت منجر به سرنگونی این امپراتوری و از بین رفتن این سرزمین شد. اگرچه اژدها سوارانِ مو نقرهای جزو مهمترین و یا ثروتمندترین خاندانهای والریا نبودن، اما رویای «دنیس» اونها رو به یکی از معدود خاندانهایی تبدیل کرد که تونستن از نابودی «والریا» جان سالم به در ببرن.
- یک قرن زندگی در دارگون استون
بعد از نابودی «والریا»، مستعمرههای سابق «والیریا» و کشورهای ثالث درگیر جنگ و کشمکش برای رسیدن به شدن؛ با وجود فرار از مهلکه اما «تارگرینها» هم چندان شرایط مناسبی نداشتن و چهار عدد از پنج اژدهای اونها در این زمان از بین رفت. در این دوره مردمان «ولانتیس» (Volantis) «تارگرینها» را تحت فشار گذاشتن تا با اونها متحد بشن و به جوامع باقی مونده از «والریا» (همونهایی توی سریال گات به اسم که «شهرهای آزاد» شناخته میشدن) حمله کنن و امپراتوری سابق و باشکوه «والریا» رو دوباره احیا کنن؛ از این دوره در تاریخ «گیم او ترونز» به عنوان «قرن خونریزی» یا «قرن خون» یاد میشه؛ با این حال این خاندان به مدت یه قرن دیگه در دراگون استون باقی موندن و به خاطر احیای قدرتهای خودشون و اژدهایانشون از دخالت در جنگها پرهیز کردن؛ تا این که «اگان اول» رویای جاهطلبانهی فتح کشورهای مستقل در وستروس رو در سر پروروند.
«اگان» قبل از اینکه قدمی در راه فتح وستروس برداره، پیش از هر چیز به سمت «سرزمین های مورد مناقشه» (Disputed Lands) پرواز و در اتحادی علیه «ولانتیسیها» شرکت کرد؛ این اقدام او مانع از تشکیل امپراتوری بزرگی مثل والریای قدیم شد. «اگان» همراه دو خواهر/همسرش «رینیس» و «ویسنیا»، 3 اژدها و کمتر از 1600 نفر سرباز، «دراگون استون» رو ترک کرد، در دهانهی رود «بلک واتر» (Blackwater Rush) به خشکی نشست و نبردهای «خاندان تارگرین» رو برای تسخیر وستروس (Wars of Conquest) آغاز کرد.
«اگان» به تمام حکمرانان هفت پادشاهی پیغامی فرستاد با این مظمون: "تنها یک پادشاه وجود خواهد داشت و آنهایی که زانو بزنند، عنواین و زمینهایشان را حفظ میکنند. اما آنهایی که تسلیم نشوند، نابود خواهند شد". تعدادی از فرمانروایان به «اگان» پیشنهاد وصلت دادن، «ماریا مارتل»، پرنسس «دورن»، پاسخ داد که او میتونه متحد «اگان» در برابر «پادشاه طوفان» باشه، اما دورن هیچ وقت تسلیم نمیشه، سایر حاکمان هم تسلیم نشدن و حتی «اگان» رو به سخره گرفتن.
برخلاف این واقعیت که «وستروس» قرنها پیش به «هفت پادشاهی» تقسیم شده بود، «اگان» تمام قاره رو به عنوان یه سرزمین واحد در نظر میگرفت و مصمم بود که تمام حاکمان رو شکست بده و تحت حکومت خودش متحد کنه. این پسر جوان و رویاپرداز دستور ساخت میزی منقش رو میده؛ میزی که به صورت نقشه دقیق وستروس ساخته شده بود و برای یه حملهی تمام و کمال آماده میشه.
شهرهای «وستروس» که تا به حال تجربهی مبارزه با اژدها رو نداشتن یکی پس از دیگری حتی گاهی بدون ذرهای مقاومت و یا خونریزی سقوط میکردن؛ با افزایش پیشرویها در خاک «وستروس» به تعداد نیروهای سواره نظامِ «اگان» هم اضافه میشد. قلعهایی در محل استقرار این تارگرین جوان ساخته شده و شهری که زمانی مرکز فرمانروایی وستروسیها بود، به «کینگز لندینگ» تغییر نام داد. او «آیرن آیلندز» (Iron Islands) و «ریورلندز» (Riverlands) رو قتل عام کرد، و به دنبال این اتفاقات «هرنهال» چنان ویران شد که هنوز هم داستان ترسناکش نسل به نسل منتقل میشه. «اگان» و سپاهش در ادامه به کمک «اوریس برثیون» (Orys Baratheon) (که طبق شایعهها برادر ناتنی خود «اگان» بود) به سراغ «استورم لندز» (Storm Lands) رفتن، پس از پیروزی پادشاه جدید «وستروس»، فرمانروایی این مناطق رو به «اوریس» سپرد و به این ترتیب خاندان جدیدی به اسم «براتیون» تشکیل شد.
«پادشاه لورن لنیستر» از «صخره» و «پادشاه مرن نهم» از «ریچ» که از موفقیتهای پرسرعت «تارگرینها» ترسیده بودن، با هم متحد شدن و در برابر «اگان» اعلام جنگ کردن، طبق گفتهها ارتش این دو حاکم، چیزی در حدود ۵۵٬۰۰۰ نفر بود که پنج هزار نفر از اونها سواره بودن. «اگان» این بار دست به کاری بی سابقه زد و همزمان سه اژدهای خودش و خواهرانش رو به میدان جنگ برد، در همون لحظات ابتدایی جنگ سربازانِ خاندان «گاردنر» و «مرن نهم» در آتش سوختن، ولی اکثر نیروهای خاندان «لنیستر» موفق به فرار از میدان جنگ شدن؛ میدانِ نبردی که بعدها با اسم «میدان آتش» ازش یاد شد. روز بعد «لورن لنیستر» خودش رو تسلیم کرد، تا مردم کشورش رو نجات بده؛ به دنبال این حرکت، «ایگان» او رو بخشید و به عنوان نگهبان غرب انتخاب کرد.
«تورِن استارک» (Torrhen Stark) که فرمانروای بزرگ ترین و غیرمسکونی ترین بخش «وستروس» یعنی «نورث» (The North) بود، بدون نبرد وفاداری خودش رو به پادشاه اژدهایان اعلام کرد؛ «لرد استارک» هم به عنوان نگهبان شمال باقی موند. شاهزاده «مریا مارتل» (Meria Nymeros Martell) فرمانروای سرزمینهای جنوبی یا «دورن» (Dorne) به «رینیس تارگرین» هشدار داد: "شاید بتوانی ما را بسوزانی، بانوی من، اما نمی توانی ما را مطیع خود کنی، خرد نمایی یا تسلیممان کنی. اینجا دورن است. کسی اینجا شما را نمی خواهد. خود را به خطر نیندازید و برگردید". «دورن» تصرف نشده باقی ماند. بالاخره بعد از سه سال «های سپتون» (The High Septon) هم «اگان» رو به رسمیت پذیرفت و به او لقبِ «اولِ خاندان، شاه اندالها، ریونارها، اولین مردان، لرد هفت پادشاهی و محافظ قلمرو» داد. «تخت آهنین» به دستورِ این پادشاه ساخته شد.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
جعبه HTML