زمان مطالعه: 6 دقیقه
«هابیتها» (Hobbits)، این موجودات دوستداشتنی و کوچک دنیای «سرزمین میانه» (Middle-earth) که از طریق آثار «تالکین» (Tolkien) به شهرت رسیدن، به سه گونه اصلی تقسیم میشن: «هارفوتها»، «استورها» و «فالوهیدها». این سه گونه هر کدوم ویژگیهای فیزیکی و رفتاری منحصر به فرد خودشون رو دارن و در مقاطع مختلف تاریخی، زندگی و ماجراجوییهای متفاوتی رو تجربه کردهان. توی این مقالهی فانتزیمگ، به بررسی منشأ، تفاوتها، و چگونگی مهاجرت و استقرار اونها در شایر، که در نهایت خانهی مشترک اونها شد، پرداختیم.
1. هارفوتها (Harfoots)
«هارفوتها» که به عنوان قدیمیترین و پرجمعیتترین گونه بین هابیتها شناخته میشن، کوتاهتر و لاغرتر از سایر گونهها بودن؛ اونها تمایل بیشتری به زندگی در زمینهای کوهستانی داشتن و به همین دلیل قبل از مهاجرت به شایر در نواحی اطرف «کوههای مهآلود» (Misty Mountains) زندگی میکردن. «هارفوتها» بیشتر از بقیه به طبیعت و پنهان شدن توی محیط اطراف خودشون علاقهمند و از نظر شخصیتی بسیار سادهزیست و دوستدار طبیعت بودن و شغل اصلی اونها کشاورزی و باغبانی بود.؛ همینطور که توی سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» هم دیدیم این گونه بیشتر تمایل داشتن که از درگیریها و نزاعهای دنیای بزرگتر دور بمونن.
«هارفوتها» اولین گروهی بودن که از مناطق شرقی «سرزمین میانه» به سمت غرب مهاجرت کردن، یکی از دلایل اصلی مهاجرت آنها، تغییرات آبوهوایی و شرایط سخت زندگی در مناطق کوهستانی بود؛ مهاجرت اونها به سمت غرب، جایی که «شایر» در اون قرار داره، به این گونه اجازه داد تا در محیطی آروم و با خاک حاصلخیز مستقر بشن و زندگی کشاورزی آرامی رو دنبال کنن، از اون جایی که «هارفوتها» به شدت به زمین وابسته بودن، «شایر» با طبیعت سرسبز و دشتهای باز، مکان ایدهآلی برای زندگی اونها بود.
2. استورها (Stoors)
«استورها» که توی قسمت چهارم سریال «حلقههای قدرت» به اونها اشاره شد، قدری بزرگتر و قویتر از «هارفوتها» و «فالوهایدها» بودن و در نزدیکی رودخانهها زندگی میکردن؛ اونها به شنا کردن و ماهیگیری علاقه داشتن و برخلاف «هارفوتها»، زندگیشون بیشتر در کنار آب، رودخونهها و باتلاقها میگذشت، بیشتر «استورها» در نواحی اطراف «رودخانه اندوین» (Anduin) سکوت داشتن. «گالوم» یا «اسمیگل» (Smeagol)، شخصیت معروف در «ارباب حلقهها»، یکی از هابیتهای استور بود.
یکی از تفاوتهای جالب «استورها» با بقیهی گونهها، شباهت بیشترشون به انسانها بود؛ این گونه تمایل داشتن در مناطق نزدیک به محل سکونت انسانها زندگی کنن، اما با گذشت زمان، تغییرات اجتماعی و جغرافیایی این مناطق باعث شد که «استورها» هم به دنبال مکانی امنتر و دور از تهدیدات خارجی بگردن؛ با ظهور تهدیدهای مختلف، از جمله تأثیر نیروهای «سائورون» و موجودات تاریکی در این مناطق، استورها به دنبال مکانی بودن که بتوانن زندگی آرومتری داشته باشن؛ «شایر» با داشتن رودخانهها و آبهای آرام، به محلی مناسب برای «استورها» تبدیل شد، هرچند که برخی از اونها به مناطق دیگه مهاجرت کردن و حتی در جنوب سرزمین میانه ساکن شدن.
3. فالوهیدها (Fallohides)
«فالوهیدها»، سومین گونه از «هابیتها»، از نظر فیزیکی بلندتر و لاغرتر از دیگر گونهها بودن و معمولاً در جنگلهای دورافتاده شمال زندگی میکردن و برخلاف «هارفوتها» و «استورها»، علاقهای به سکونت در کنار رودخانهها یا زمینهای کشاورزی نداشتن و اکثرا شکارچی بودن؛ به طور کل «فالوهیدها» از لحاظ شخصیتی، ماجراجوتر و اجتماعیتر از دو گونهی دیگه بودن و روابط بسیار نزدیکی با الفها داشتن که اونها رو به رهبران طبیعی در میان هابیتها تبدیل کرد. از معروفترین «فالوهیدها» «بیلبو بگینز» (Bilbo Baggins)، «فرودو بگینز» (Frodo Baggins)، «مریادوک برندیباک» (Merry Brandybuck)، «پِرِگرین توک» (Peregrin Took ) اشاره کنیم که نقشی کلیدی در داستانهای تالکین ایفا کردن.
«فالوهیدها» باز هم برخلاف بقیه، به دنبال ماجراجوییهای جدید و فرصتهای تازه در سرزمینهای غربی بودن و در نهایت شایر، با محیط باز و پتانسیلهای جدیدی که برای ماجراجویی داشت، توجه اونها رو به خودش جلب کرد.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
فانتزی مگ