زمان مطالعه: 18 دقيقه
انیمهی «دث نوت» یا «دفترچهی مرگ» (Death Note) یکی از محبوبترینهای ژانر شونن به حساب میاد که به جرات میشه گفت تمام طرفداران انیمه حداقل یکبار این اثر رو دیدن! مانگای «دث نوت» برای اولین بار در دسامبر ۲۰۰۳ در مجلهٔ هفتهنامه شونن جامپ به چاپ رسید. این مانگا با فروش بیش از ۲۶٫۵ میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشه. بر اساس مانگای دفتر مرگ، یه مجموعه تلویزیونی انیمهای ۳۷ قسمتی به کارگردانی «تِتسورو آراکی» توسط استودیو «مدهاوس» تولید شد که از ۴ اکتبر ۲۰۰۶ تا ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷ در شبکهی نیپون تلویژن پخش شد. با فانتزیمگ همراه باشین تا نگاهی کوتاه به این اثر داشته باشیم!
در داستان «دفترچه مرگ» یا «دث نوت»، در دنیایی موازی با دنیای عادی ما انسانها موجوداتی به نام «شینیگامی» یا «خدای مرگ» (Shinigami) زندگی میکنن که میتونن با نوشتن نام آدمها تو دفترچههای مخصوصشون، اونها را بکشن. «ریوک» (Ryuk) یکی از همین خدایان مرگه که از این روند یکسان وعمر طولانی خسته شده و برای سرگرمی دفترچه خودش رو تو دنیای انسانها رها میکنه؛ کمی بعد خودش هم به دنبال دفترچه به دنیای انسانها میاد تا از تماشای این ماجرا سرگرم بشه...
دفترچه مرگ برحسب اتفاق سر راه «یاگامی لایت» (Yagami Light) یه نخبه ژاپنی دبیرستانی قرار میگیره. یاگامی با نوشتن اسم یه مجرم که تعدادی بچه رو در مدرسهایی گروگان گرفته، قدرت دفترچه رو امتحان میکنه و از همون لحظه تصمیم میگیره که جهان رو از مجرمان پاک بکنه و خدای دنیای جدید باشه که خلق کرده. یاگامی به این روند ادامه میده تا جایی که در سراسر دنیا طرفدارانی پیدا میکنه که به او لقب «کیرا» (kira) یا قاتل میدن.
مرگ عجیب مجرمان تو سراسر جهان توجه پلیس بینالملل را جلب میکنه و طی جلسهایی برای پیداکردن ارتباط بین قتلها و دستگیری قاتل، از کاراگاه ناشناسی به اسم «ال» ( L ) تقاضای کمک میکنن...
آیا «یاگامی لایت» پس از مرگ به شینیگامی تبدیل شد؟
سری دث نوت یکی از پرطرفدارترین مجموعههاست، چه در دنیای مانگا و چه در دنیای انیمه . این اثر یه لایت نوول (سبکی از رماننویسی ژاپنی که به طور معمول بیشتر از ۴۰ تا ۵۰ هزار کلمه نیست و شامل تصویرسازی هم میشه) در ژانر روانشناختی-پلیسی هست که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ در مجلهی مشهور «شونن جامپ» به صورت هفتگی به چاپ رسیده. نویسندگی این اثر رو آقای «تسوگومی اوبا» (Tsugumi Obah) و طراحی مجموعه مانگا رو آقای «تاکهشی اوباتا» (Takeshi Obata) به عهده داشتن. استودیوی «مدهاوس» (Madhouse) سری انیمهای براساس این مانگا ساخته که ۳۷ قسمت داره. در سال ۲۰۱۷ هم نتفلیکس لایو اکشنی از روی مانگا ساخت که البته به اندازه انیمه نتونست طرفداران را راضی نگه داره و بازخوردهای منفی زیادی داشت.
(ریوک در لایو اکشن نتفلیکس)
خیلیها دفترچه مرگ رو یکی از آثار فلسفی برجسته تو دنیای مانگا و انیمه میدونن اما آقای اوبا در مصاحبهایی اعتراف کرده که تم خاصی برای این اثر در نظر نداشته و فقط میخواسته بگه که:
“هیچ انسانی حق قضاوت اعمال دیگری را ندارد و هیچکس نباید نقش خدا را بازی کند.”
داستان کلی انیمه و مانگاحول تضاد ایدئولوژیکی بین دو شخصیت اصلی یعنی لایت و ال پیش میره و به سادگی بیان میکنه که چیزی به اسم عدالت حقیقی وجود نداره؛ حتی کیرا که خودشون را نماد عدالت مطلق میدونه هم رفتاری تماما عادلانه نداره. یاگامی برای تبدیل شدن به خدایی که در ذهنش داره، هر کسی رو که بین او و هدفش ایستاده باشه به سادگی میکشه چه اون شخص مجرم باشه، چه پلیس، چه یه رهگذر معمولی.
این داستانِ جذاب و پرهیجان، نقاط قوت خیلی زیادی داره به حدی که در زمان خودش یکی از بهترینهای دنیا انیمه شد (اگر از من بپرسین هنوز هم یکی از بهترینهاست). دث نوت مخاطب رو با چنان لحظات نفسگیری رو به رو میکنه که تحمل یه هفته برای تماشای قسمت بعد واقعا طاقت فرساست. اما در آخر، انگار سازندگان عجله داشتن تا زودتر پروژه رو تموم کنن! برای همین، قسمت های پایانی اصلا به پای قسمت های اول نمیرسن؛ به مرور زمان توجه به شخصیتها و جزئیات کمتر میشه تا جایی که داستان تبدیل به بازی شطرنجی میشه که هر مهرهایی باید بعد از به پایان رسوندن ماموریتش بازی رو ترک کنه!
تو این مطلب میخوایم یه نگاهی به نقاط قوت و ضعف این انیمهی محبوب بندازیم.
- اثری فراتر از شوننهای معمولی
درسته که دفترچهی مرگ اثری در سبک شونن هست. (سبکی از مانگا و انیمه که مخاطب اون معمولاً پسرهایی در گروه سنی 8 تا 18 سال هستن.) اما از کلیشههای کلی شوننها خیلی دوره و جزو آثاری محسوب میشه که بخاطر طراحی شخصیتها و تم کلی داستان سطح جدیدی رو در این سبک ارائه دادن. بجای داستانهای کلیشهاییِ ورزشی و مدرسهایی، این انیمه داستانی عمیق و مفهومی رو روایت میکنه که ریشه در حقیقت جاری زندگی آدمها داره؛ همین ویژگیها دفترچه مرگ رو تبدیل به انیمهایی بسیار محبوب در ردههای سنی مختلف کرد و خیلیها از طریق این اثر با دنیای انیمههای سریالی آشنا شدن!
- خلاقیت در تصویرسازی شینیگامیها
شینیگامیها در فرهنگ ژاپن، موجودات اساطیری چندان ریشهداری نیستن، همیشه از اونها فقط به عنوان موجوداتی که کنترلکننده مرگ انسانها هستن یاد شده. تا قبل از انتشار دفترچهی مرگ نمود تصویری خاصی از شینیگامیها در فرهنگ عام وجود نداشت اما طراحی کاراکترهای شینیگامی در دث نوت، به قدری باورپذیر و به یاد ماندنی بوده که امکان نداره با شنیدن واژهی شینیگامی تصویری جز ریوک در ذهنمون نقش ببنده.
یکی از دغدغههای مانگاکای دفترچه مرگ این بوده که اسم کاراکترها به خصوص مجرمان، برحسب اتفاق با اسم افراد حقیقی تشابه نداشته باشه. پس دست به ابتکاری جالبی زدن و با کمک بازی با کانجیها اسمهایی خلاقانه و پرمفهموم رو برای شخصیتها انتخاب کردن؛ به طوری که شبیه اسامی افراد عادی تلفظ میشن اما چون از کانجی متفاوتی برای نوشتنشون استفاده شده، معنی دیگهایی پیدا کردن، به طوریکه اسم ساختگی مجرمان ارتباطی با جرمی که مرتکب شدن داره. برای مثال مجرمی به اسم «کانهبوشی گینزو» در داستان وجود داره که فامیلیاش به “پول میخواهم” و اسمش به “نقره میسازم” معنی میشه، این فرد در داستان شخصی رباخوار بود که برای پس گرفتن پولش از مردم، دست به خشونت میزد. انتخاب نامهای «ال» (L)، «ام» (M) و «ان» (N) هم بسیار هوشمندانه بوده؛ این اسامی هم نشان دهندهی توالی بین کارآگاههای مخفی هست و هم برای مخفی کردن هویتشون مناسبه.
کاراکترهایی با ویس اکترهای یکسان که باور نمیکنین! یه پست تخصصی مخصوص اوتاکوها!
- آنتاگونیستی غیر کلیشهایی
آنتاگونیستها (شخصیت مقابل قهرمان) در دنیای انیمه معمولا گذشتهی خیلی دردناکی دارن؛ اغلب آدمهای معمولیایی هستن که در جریان زندگی و اتفاقات تلخی که افتاده از مسیر اصلی زندگیشون جدا شدن و در لحظهایی کلیدی که خشم، انتقام و ناامیدی وجودشون رو فرا گرفته به شخصیت جدیدی تبدیل میشن. زندگی لایت از این توصیفات، بسیار دوره. یاگامی پسری باهوش و با استعداده که نه تنها در زمینهی تحصیلات بلکه در عرصههای ورزشی هم افتخارات بزرگی به دست آورده و در جامعه فردی بسیار مورد احترامه. در بین دوستان مدرسه و به خصوص دخترها محبوبه و در کنار خانواده، زندگیایی بسیار آروم رو سپری میکنه.(این شخصیت پردازی رو مقایسه کنین با شخصیتهای منفی در انیمهی دیمن اسلیر) مجموعهی این ویژگیها از لایت قاتلی بسیار خونسرد و ترسناک میسازه.
هاشیراهای دیمن اسلیر رو بهتر بشناسین!
تعلیق و هیجان دو عنصر اصلی تو داستان دفترچه مرگ هستن؛ همین مسئله باعث شده ریتم داستان به خوبی حفظ بشه، اتفاقات نه سرعتی دارن که مخاطب رو از داستان جا بگذارن و نه آنقدر کند و کشدار هستن که هیجان ماجرا از بین بره. لایت در تمام طول داستان تنها یه قدم با لو رفتن فاصله داره و فقط یک اشتباه کافیه که هویتش افشا بشه اما هربار با تیزهوشی زیرکانه و کمک میسا و طرفدارانش از مهلکه فرار میکنه. بعضی از صحنهها به حدی استرسزا هستنن که به معنای واقعی کلمه نفس در سینه مخاطب حبس میشه! بهترین نمونهی این تلفیق تقلای لایت برای فهمیدن اسم واقعی «نائومی میسورا» و سرانجام کشتن او (چپتر 14) تو چپترهای اولیه مانگاست.
دث نوت، برخلاف ایدهی درخشان و داستان پردازی خوب یه کمبود بزرگ داره: شخصیت پردازی ناقص! این مشکل در اکثر کاراکترهای فرعی انیمه دفترچه مرگ به وضوح قابل مشاهده است؛ خیلی از شخصیتهای دفترچه مرگ فقط به عنوان مهرههای شطرنج در داستان حضور دارن. بسیاری از شخصیتها تنها در یه اپیزود معرفی میشن در اپیزود بعدی، یه کار کلیدی رو انجام میدن و بعد از انجام نقش خودشون در داستان میمیرن. به همین سادگی! درسته که در همهی داستانها از شخصیت های فرعی چنین استفادهای میشه اما فرعیترین شخصیتها هم، حق دارن که اندکی بهشون پرداخته بشه. به جز لایت،ال و ریوک سایر کاراکترهای دث نوت به راحتی فراموش میشن. بخصوص کاراکترهایی که در فصل آخر به داستان اضافه میشن.
با وجود زمان زیادی که از انتشار دث نوت میگذره و تمام نقدهایی که به این اثر وارده، هنوز هم یکی از محبوبترین انیمهها در نظر اوتاکوهاست.
راستی شما هم دوست داشتین که یاگامی برندهی این جدال باشه یا فقط من باید برم خودم رو به روانشناس نشون بدم؟
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
جعبه HTML