زمان مطالعه: 6 دقیقه
فرانچایز «هری پاتر» یکی از پیچیدهترین و جذابترین داستانها رو روایت میکنه و خوانندگان/بینندگان رو همراه خودش پا به پای «پسری که زنده موند» وارد دنیای جادوگری میکنه. علاوه بر نوآوری در خلق دنیایی جدید، هر قسمت شامل پیچشهای داستانی تکان دهندهای بود که طرفداران رو شوکه میکرد اما نویسندهی این اثر «جی. کی. رولینگ» وقوع خیلی از این اتفاقات رو از قبل به ما هشدار داده بود. فانتزیمگ چند تا از مهمترین پیشگوییهای مجموعه هری پاتر رو توی مقاله بررسی کرده، با ما همراه باشین!
- هری مرگ سیریوس رو احساس کرده بود!
«سیریوس بلک» (Sirius Black) بعد از فرار از آزکابان، به خانهی قدیمی «خاندان بلک» یعنی «خانهی شماره 12 گریمولد» (12 Grimmauld Place)، نقل مکان کرد؛ از این مکان بعدها به عنوان خانهی امن اعضای «محفل ققنوس» (Order of the Phoenix) استفاده میشد. در ابتدای فیلم «هری پاتر و محفل ققنوس» هری به محض پا گذاشتن به خونهی سیریوس گفت: "احساس میکنم که وارد خونهی یه فرد در حال مرگ شدم!". همینطور که همه در جریان هستید در ادامهی داستان، «سیریوس» به دست دختر عمهی خودش، «بلاتریکس لسترنج» (Bellatrix Lestrange)، به شکل غمانگیزی به قتل رسید. بنابراین در نهایت، هری واقعاً داشت وارد خونهی یه فرد در حال مرگ میشد و برای لحظهای به طرز ماهرانهای مرگ دلخراشی رو برای طرفداران تماشاگر پیشبینی کرد.
- پیشگوییهای احمقانهی رون و هری، اتفاق میافتادند!
هری و رون که به طرز واضحی از «کلاس پیشگویی» (Divination class) «استاد تریلانی» (Professor Trelawney) متنفر بودن و اغلب به جای تحلیل نمودارهای نجومی و خوندن ته لیوان چایی از یه سری اتفاق احمقانه و خطرناک برای پر کردن برگههای تکلیفشون استفاده میکردن؛ اما بیشتر پیشگوییهای احمقانهی این دو دوست بدون این که خودشون متوجه باشن، به حقیقت میپیوست. به عنوان مثال، هری پیشبینی کرد که در معرض خطر سوختگی قرار خواهد گرفت، که بعداً در اولین مسابقهی «سه جادوگر» (Triwizard Tournament) با اژدهای «هورنتیل مجارستانی» (Hungarian Horntail) روبرو شد و از همون ثانیههای ابتدایی مورد حملهی آتش اژدها قرار گرفت. در ادامه هم رون پیشبینی کرد که یکی از دوستان هری از پشت به او خنجر میزند که در نهایت واقعی «مد-آی مودی» (Mad-Eye Moody) فاش شد و این پیشگویی هم به واقعیت پیوست!
- هری تمام نشانههای یک هورکراکس را از ابتدا داشت!
در طول نبرد «هاگوارتز» (Battle of Hogwarts)، هری متوجه شد که آخرین «هورکراکس» (Horcrux) ولدمورت هست، چرا که بخشی از روح «لرد سیاه» (Dark Lord) در شبی که پدر و مادرش مردند وارد بدن او شده. از این قسمت داستان به بعد، پیشبینی روشن شد. زخم هری پیوندی بین او و «ولدمورت» بود و این ارتباط را به طور کامل توضیح میداد.اما این فرنچایز از ابتدا به طرز ماهرانهای به افشای این حقیقت پرداخته بود! هستهی چوبدستی این دو جادوگر از پر یک ققنوس ساخته شده بود و از جنگیدن با یکدیگر خودداری می کردن؛ هری بارها صدای «ولدمورت» رو شنیده و یا اتفاقاتی رو از چشمان او دیده بود؛ همچنین توانایی هری برای صحبت به زبان مارها (Parseltongue) هم نتیجهی حضور بخشی از روح «لرد تاریکی» در بدن اون بود. بخاطر این جزئیات بود که در نهایت موقعیت او به عنوان یک هورکراکس معنا پیدا کرد.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
فانتزی مگ