زمان مطالعه: 6 دقیقه
خلق نژادهایی که تا پیش از این وجود نداشتن، طراحی شخصیتهای باورپذیر و توصیف موجودات فانتزی متعدد « جی . آر. آر تالکین» (J.R.R. Tolkien) رو به یکی از محبوبترین نویسندههای فانتزی معاصر تبدیل کرده. با فانتزیمگ همراه باشین توی این پست به دنیای این نویسنده پا گذاشتیم و نژادهای مختلف در این دنیای فانتزی رو بررسی کردیم. این پست در دو بخش تنظیم شده، برای خوندن بخش اول به لینک زیر سربزنید:
معرفی نژادهای دنیای تالکین - بخش اول
«هابیتها» (Hobbits) یکی از نژادهای فانی دنیای «تالکین» هستن که برخلاف جثهی کوچک و تواناییهای محدودشون کارهای بزرگی انجام دادن، بیشتر ما این نژاد رو با سبک زندگی سرخوشانه وخانههای خاصشون میشناسیم. زمان دقیق پیدایش اونها کمی نامشخصه، اما گفته میشه که این نژاد اولین بار در پایین دست درههای« آندوین» (Anduin)، جایی در شمال سرزمین میانه مشاهده شدهان. براساس پیشگفتاری که «تالکین» برای کتاب «یاران حلقه» نوشته، این نژاد به سه گونه تا حدی متفاوت تقسیم میشه: «هارفوتها» (Harfoots)، «استورها» (Stoors) و «فالوهایدها» (Fallohides). در نهایت تا دوران سوم همهی گونهها با هم ترکیب میشن و همون هابیتهایی میشن که ما میشناسیم.
گروهی از هابیتها که در درههای «آندوین» باقی موندن و در کنار رودخونهی «گلادن» به زندگی روستایی و سادهاشون ادامه دادن، با اسم «استورها» شناخته میشن. این گونه از لحاظ ظاهری تفاوت چندانی با هابیتهای دوران سوم نداشتن. «اسمیگل» یا «گالوم» به این گونه از هابیتها تعلق داشت و در ابتدا توی روستای «ریورفولک» زندگی میکرد.
طرفداران سریال «حلقههای قدرت» احتمالا این گونه از هابیتها رو بهتر از بقیه بشناسن، «هارفوتها» پرجمعیتترین، کوتاهترین و ترسوترین گونه از هابیتها بودن؛ اما همین ترسشون باعث شد که اولین گروهی باشن که پا به سرزمینهای «اریادور» میگذارن. این گونه عمدتا کشاورز بودن، در تپههایی با شیبهای ملایم زندگی میکردن و رابطهی خوبی با دورفها داشتن. این گونه از هابیتها در زمان خودشون پیشرفتهتر و متمدنتر از بقیهی گونهها بودن، جمعیت بیشتری داشتن و سبک زندگیشون بیشتر شبیه به کوچنشینها بوده.
«فالوهایدها»باریکتر، بلندتر و زیباتر از هابیتهای دوران سوم بودهان و در مواردی قدشون به 120 سانت وحتی بیشتر هم میرسیده. این گونه مهارت بالایی در سخنوری و موسیقی داشتن که بیشتر بخاطر ارتباطشون با سایر نژادهای سرزمین میانه به خصوص الفها بوده. فالوهایدها بیباکتر، ماجراجوتر و شجاعتر از سایر گروهها بودن. این گونه دومین گروهی بودن که سرزمینهای شمالی رو ترک کردن و در اطراف «بری» ساکن شدن. سیصد سال پس از این مهاجرت، دو برادر فالوهاید به اسم مارکو و بلانکو به سمت غرب کوچ کردن و در سرزمینهای خالی از سکنه ساکن شدن؛ این زمینها بعدها به اسم «شایر» معروف شدن. . «مریادوک برندی باک» (Meriadoc Brandybuck) و «پره گرین توک» (Peregrin Took)، همون«مری» و«پیپین» خودمون از نوادگان فالوهایدها هستن که این نکته احتمالا کارهای احمقانهی اونها مثل زل زدن به «پالانتیر» (چشم جهان بین سارومان)، دخالت در کارهای کاردار «گاندور» و شمشیرکشیدن بر روی یه «نازگول» اژدها سوار رو توجیه میکنه.
بر خلاف الفها و انسانها، «دورفها» (Dwarf) توسط «ایلوواتار» (خداوندگار یگانهی دنیای تالکین) به وجود نیومد، «آئولهی آهنگر» (Aulë) کالبد فیزیکی دورفها رو میسازه ولی در نهایت «ایلوواتار» به اونها زندگی میبخشه. قبل از به وجود اومدن سایر نژادها حتی الفها، «آئولهی آهنگر» کالبد 13 دورف، هفت پدر دورفها و جفتهای اونها، رو در زیر یکی از کوههای سرزمین میانه میسازه ولی این جسمها برای سالیان طولانی، تا پس از بیداری الفها در حالت سکون و خواب قرار داشتن تا که در نهایت به دستور «ایلوواتار» زنده میشن. (دورین بیمرگ به تنهایی به خواب رفته بوده) تقریباً تمام دورفهایی که در آثار تالکین اومدهان، از تبار پیرترین پدر یعنی «دورینِ بیمرگ» هستن؛ «دورین» البته برخلاف لقبش پیش از پایان دوران اول درگذشت. این نژاد مثل خالقشون «آئوله آهنگر»، به صنعتگری و کارهای سخت فیزیکی علاقهی دارن؛ در حفاری مهارت داشتن و از کوههای سرزمین میانه فلزات استخراج میکردن.
این نژاد از نظر قد و قامت کوتاه ولی بسیار درشت هیکل هستن که در عوض با پایداری و استقامت بالا سایر ضعفهاشون رو پوشش میدن. دورفها تا جای ممکن از سایر نژادها فاصله میگرفتن و زبان اونها، «خوزدول»، بسیار سخت و در حد یه راز بوده؛ این نژاد حتی از گفتن اسم خودشون به کسی غیر از دورفها پرهیز میکردن و خارج از جامعهی خودشون از نامهایی که انسانها یا الفها بهشون اختصاص داده بودن، استفاده میکردن.
از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:
فانتزی مگ